
یا صغیر السن یا رطب البدن
یا قریب العهد من شرب اللبن
یا صغیر السن یا رطب البدن
یا قریب العهد من شرب اللبن
هاشمی الوجه ترکی القفا
دیلمی الشعر رومی الذقن
روحه روحی و روحی روحه
من رآی روحین عاشا فی بدن
صح عند الناس انی عاشق
غیر ان لم یعرفوا عشقی به من
اقطعوا شملی و ان شئتم صلوا
کل شیء منکم عندی حسن
ذاب مما فی متاعی وطنی
و متاعی باد مما فی وطن
لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد ما را چه جرم اگر کرمش با شما نکرد تشنیع میزنی که جفا کرد آن…
ای باغ همیدانی کز باد کی رقصانی آبستن میوه ستی سرمست گلستانی این روح چرا داری گر ز آنک تو این جسمی…
این شکل که من دارم ای خواجه که را مانم یک لحظه پری شکلم یک لحظه پری خوانم در آتش مشتاقی هم…
صوفیانیم آمده در کوی تو شیء لله از جمال روی تو از عطش ابریقها آوردهایم کاب خوبی نیست جز در جوی تو…
این خانه که پیوسته در او بانگ چغانهست از خواجه بپرسید که این خانه چه خانهست این صورت بت چیست اگر خانهٔ کعبهست…
کار ندارم جز این کارگه و کارم اوست لاف زنم لاف لاف چونک خریدارم اوست طوطی گویا شدم چون شکرستانم اوست بلبل…
رو مذهب عاشق را برعکس روشها دان کز یار دروغیها از صدق به و احسان حال است محال او مزد است وبال…
ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو نقشهایی دیدم از گلزار تو گلزار تو کشته عشق توام ور ز آنک تو…