گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی
ای شاد که خلقستی ای خوش که جهانستی
گر نقش پذیرفتی در شش جهت عالم
بالا همه باغستی پستی همه کانستی
از خلق نهان زان شد تا جمله مرا باشد
گر هیچ پدیدستی آن همگانستی
مولانا
ای عاشق بیچاره شده زار به زر بر گویی که نَزَد مرگْ تو را حلقه به‌در بر بِنْدیش از آن روز که…
مولانا
یغمابک ترکستان بر زنگ بزد لشکر در قلعه بی‌خویشی بگریز هلا زوتر تا کی ز شب زنگی بر عقل بود تنگی شاهنشه…
مولانا
چو سرمست منی ای جان ز درد سر چه غم داری چو آهوی منی ای جان ز شیر نر چه غم داری…
مولانا
امتزاج روح‌ها در وقت صلح و جنگ‌ها با کسی باید که روحش هست صافی صفا چون تغییر هست در جان وقت جنگ…
مولانا
هشیار شدم ساقی دستار به من واده یا مشک سقا پر کن یا مشک به سقا ده نیمی بخور ای ساقی ما…
مولانا
گفتم که بجست آن مه از خانه چو عیاری تشنیع زنان بودم بر عهد وفاداری غماز غمت گفتا در خانه بجوی آخر…
مولانا
چه دلشادم به دلدار خدایی خدایا تو نگهدار از جدایی بیا ای خواجه بنگر یار ما را چو از اصحاب و از…
مولانا
یا ویح نفسنا بفوات الفضائل یا ویل روحنا بفسادالوسائل قد حن واشتکی فلذا الصخر بکیا علی علی هجران فخرالقبایل لو ان فراقی…
نتیش | هوش مصنوعی مجله اینترنتی