کیف اتوب یا اخی من سکر کارجوان
لیس من التراب بل معصره بلا مکان
خط علی کوسها کتابه شارحه
یا من من یشربها من الممات و الهوان
من تبریز نبعه منبته و ینعه
فها الیها جانب و جانب الی الجنان
مولانا
انا فتحنا عینکم فاستبصروا الغیب البصر انا قضینا بینکم فاستبشروا بالمنتصر باد صبا ای خوش خبر مژده بیاور دل ببر جانم فدات…
مولانا
قرابه‌بازِ دانا هش‌دار آبگینه تا در میان نیفتد سودای کبر و کینه چون شیشه بشکنی جان بسیار پای یاران مجروح و خسته…
مولانا
کجا شد عهد و پیمانی که می‌کردی نمی‌گویی کسی را کو به جان و دل تو را جوید نمی‌جویی دل افکاری که…
مولانا
آنک جانش داده‌ای آن را مکش ور ندادی نقش بی‌جان را مکش آن دو زلف کافر خود را بگو کای یگانه اهل…
مولانا
به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم قدحی دارم بر کف به خدا تا تو…
مولانا
ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا ای عیسی پنهان شده بر طارم مینا بیا از هجر روزم قیر شد دل…
مولانا
گر نه تهی باشدی بیشتر این جوی‌ها خواجه چرا می‌دود تشنه در این کوی‌ها؟ خُم که در او باده نیست هست خُم…
مولانا
دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد سر من مست جمالت دل من…
نتیش | هوش مصنوعی مجله اینترنتی