
کنکور، شاید این واژه همیشه با استرس، نگرانی و تلاش های بیوقفه در ذهن اکثر ما تداعی شود. روزی که در آن نه تنها زندگی دانشآموزان، بلکه خانوادهها، دوستان و حتی اطرافیان به نوعی به آن متصل میشود. اما در کنار این فشارها و اضطرابها، همیشه لحظاتی از روزهای کنکور وجود دارند که به خاطراتی شیرین و به یادماندنی تبدیل میشوند. بسیاری از ما روزهایی داریم که بهجای درس خواندن، فقط در فکر این بودیم که چه چیزی بخوریم یا به کجا برویم! این لحظات، ممکن است نتیجه کنکور را از یادمان ببرند، اما قطعاً از ارزشهای خاص خود برخوردار هستند.
کنکور به هیچ وجه یک اتفاق ساده نیست، بلکه سفر پر پیچ و خمی است که هر کسی مسیر خود را طی میکند. برای برخی این سفر پر از سختی و فشار است، برای برخی دیگر، روزهایی پر از خنده و خاطرات شیرین را به همراه دارد. اما در نهایت، این روز، روزی است که با تمام تلخیها و شیرینیهایش، برای هر فردی تبدیل به یک یادگاری میشود. در این مطلب قصد داریم به ۱۰ داستان جذاب و متفاوت از روزهای کنکور پرداخته و نشان دهیم که کنکور میتواند فراتر از یک آزمون خشک و رسمی باشد.
داستان های کوتاه اما جذاب کنکوری ها
وقتی کنکور بهانهای شد برای یک صبحانهی متفاوت! نون بربری و شیرکاکائو در روزی که همه استرس داشتند!
یکی از لحظات جالب کنکور این بود که دوستم و من تصمیم گرفتیم بهجای استرس، روز کنکور را با خرید نان بربری، خامه و شیرکاکائو شروع کنیم. در حالی که همه با پدر و مادرشان بهدنبال ثبتنام در جلسه بودند، ما در سکوت خودمانیمان مشغول خوردن صبحانه بودیم. دیگر همه با تعجب به ما نگاه میکردند، اما این انتخاب عجیب، یکی از زیباترین و بیفراموشترین لحظات کنکور شد.
کارت ورود به جلسه کنکور؟ نه! فقط کیک و آبمیوه! داستان ما از کافینت روز کنکور!
روزی که تصمیم داشتیم فقط برای گرفتن کارت ورود به جلسه به کافینت برویم و بعدش فقط کیک و آبمیوه بخوریم! این تصمیم ما یک تجربه جذاب از روز کنکور شد. انتظار داشتیم روز راحتی داشته باشیم، اما زندگی و سرنوشت یک داستان متفاوت برایمان نوشت.
وقتی کنکور شد شانس ما برای رسیدن به موفقیت! قبولی در کرج، آن هم در روزانه!
شاید هیچوقت فکر نمیکردیم که در روز کنکور چنین اتفاقی بیفتد. کنکور را همانطور که به آن نگاه میکردیم، تنها یک امتحان ساده به حساب میآوردیم. اما در کمال ناباوری، در رشتهای که هیچوقت انتظارش را نداشتیم، قبولی در کرج – روزانه – مبانی هنرهای تجسمی را تجربه کردیم. این اتفاق باعث شد به ما ثابت شود که هر چیزی ممکن است.
شب فینال برلین و روز کنکور! بازی فوتبال مهمتر از همه چیز!
در شب قبل از کنکور، بهجای اینکه درگیر تستها و کتابهای درسی باشم، در حال تماشای فینال برلین بودم. فکر میکردم مهمترین اتفاق همان شب، بازی فوتبال است، نه کنکور فردا. اما در نهایت کنکور هم خود را نشان داد و شاید در آن روز بیشتر از فوتبال، درس زندگی را آموختیم!
خوابیدن در جلسه کنکور؟ راز خونسردی من همین بود!
شاید خیلیها فکر کنند که باید سر جلسه کنکور تمام توان خود را صرف حل سوالات کنند، اما من تصمیم گرفتم که یک ساعت پس از شروع آزمون، به خواب بروم! عجیب است، اما این خواب عجیب باعث شد تا در روزهای بعد از کنکور، با ذهنی آرامتر به مسائل نگاه کنم. شاید همه به من میخندیدند، اما همیشه به این فکر میکردم که حتی در سختترین شرایط هم میتوان با خونسردی پیش رفت.
کنکور و بیخیالی! نتیجه؟ یک نمره معمولی، اما خاطرهای خاص!
شاید به نظر برسد که برای کسانی که به کنکور به شکل جدی نگاه نمیکنند، هیچ موفقیتی حاصل نمیشود، اما من با رویکردی خاص به کنکور رفتم. نه استرسی داشتم، نه اضطرابی. نتیجه؟ یک نمره معمولی، اما خاطرهای که همیشه در ذهنم خواهد ماند.
گریه در کنکور؟! داستان یک فاجعه خندهدار!
سر جلسه کنکور، به دلیل فشار و استرس، گریه کردم. اما این گریه با صدای بلند تبدیل به یک شوخی در میان سایر داوطلبان شد. کسی که کنار من نشسته بود، به جای اینکه نگران من شود، همه را به شوخی دعوت کرد که سالن را ترک کنند. این لحظه از روز کنکور برای همه ما تبدیل به یک خاطره خندهدار شد.
چطور از شاگرد اول بودن به یک استرس بیپایان رسیدیم!
شاید فکر کنید شاگرد اولها در کنکور هیچ مشکلی ندارند، اما واقعیت این است که استرس در آن روز برای من بیشتر از هر کسی بود. درست وقتی که فکر میکردم تمام موفقیتهای تحصیلیام به من کمک خواهد کرد، بهیکباره احساس کردم که همه چیز از دست رفته است. حتی گریه کردم، اما در نهایت با یک شوخی از طرف یکی از داوطلبان، همه به یادگار خندیدیم.
استرس روز کنکور چگونه همه چیز را تغییر میدهد!
شاید خیلیها فکر کنند که کنکور تنها یک آزمون است، اما برای من روز کنکور از همان ابتدا تبدیل به یک چالش بزرگ شد. استرس، فشار و نگرانی باعث شد تا تمام آنچه را که در طول دوران تحصیلم آموخته بودم، فراموش کنم. این تغییر ناگهانی در من، یادآوری بزرگی بود که هیچ چیزی به اندازه آرامش نمیتواند در چنین روزهایی کمککننده باشد.
کنکور یک فرصت است، نه یک تهدید!
شاید خیلیها کنکور را بهعنوان تهدیدی بزرگ برای آینده میبینند، اما برای من، این یک فرصت بود. فرصتی برای خودشناسی، فرصتی برای یاد گرفتن و البته فرصتی برای ساختن خاطراتی که همیشه در زندگی به یاد خواهم آورد.
کلام آخر:
کنکور تنها یک مرحله در زندگی است و مانند تمام مراحل دیگر، آنطور که میخواهیم پیش نمیرود. اما همیشه یک چیز مهم وجود دارد که باید به آن توجه کنیم: در هر شرایطی، در هر امتحانی، اگر بتوانیم خونسردی و امید خود را حفظ کنیم، در نهایت موفق خواهیم شد. این روزهای کنکور، نه تنها بهعنوان یک آزمون، بلکه بهعنوان یک تجربه بزرگ در زندگی، همواره به یادمان خواهند ماند. پس به یاد داشته باشید، کنکور تنها یک امتحان نیست، بلکه فرصتی است برای رشد، یادگیری و حتی خلق خاطراتی که روزی در کنار دوستان و خانواده به آنها خواهیم خندید.