
پیشتر آ می لبا تا همه شیدا شویم
بیشتر آ گوهرا تا همه دریا رویم
پیشتر آ می لبا تا همه شیدا شویم
بیشتر آ گوهرا تا همه دریا رویم
دست به هم وادهیم حلقه صفت جوق جوق
جمع معلق زنان مست به دریا دویم
بر لب دریای عشق تازه بروییم باز
های که چون گلستان تا به ابد ما نویم
وز جگر گلستان شعله دیگر زنیم
چون ز رخ آتشین مایه صد پرتویم
جوهر ما رو نمود لیک از آن سوی بحر
آه که تو زین سوی آه که ما زان سویم
شاه سوارا به سر تاج بجنبان چنین
تاج تو را گوهریم اسپ تو را ما جویم
بر سر دارش کنیم هر کی بگوید یکیم
آتش اندرزنیم هر کی بگوید دویم
ذره ذره آفتاب عشق دردی خوار باد مو به موی ما بدان سر جعفر طیار باد ذرهها بر آفتابت هر زمان بر…
من رای درا تلالا نوره وسط الفؤاد بیننا و بینه قبل التجلی الف واد جاء من یحیی الموات و الرمیم و الرفات…
گرچه در مستی خسی را تو مراعاتی کنی و آنک نفی محض باشد گرچه اثباتی کنی آنک او رد دل است از…
مکن یار مکن یار مرو ای مه عیار رخ فرخ خود را مپوشان به یکی بار تو دریای الهی همه خلق چو…
ای در غم بیهوده رو کم ترکوا برخوان وی حرص تو افزوده رو کم ترکوا برخوان از اسپک و از زینک پربادک…
جانی که ز نور مصطفی زاد با او تو مگو ز داد و بیداد هرگز ماهی سباحت آموخت آزادی جست سرو آزاد…
ساقی بیار باده که ایام بس خوشست امروز روز باده و خرگاه و آتش است ساقی ظریف و باده لطیف و زمان…
خرامان میروی در دل، چراغافروز جان و تن زهی چشموچراغ دل، زهی چشمم به تو روشن زهی دریای پر گوهر، زهی افلاک…