غزل شمارهٔ ۲۸۹۱ – هر کی از نیستی آید به سوی او خبری

مولانا molana

هر کی از نیستی آید به سوی او خبری
اندر او از بشریت بنماید اثری
التفاتی نبود همت او را به علل
گر علل گیرد جمله ز علی تا به ثری
هر کسی که متلاشی شود و محو ز خویش
به سوی او کند از عین حقیقت نظری
جوهری بیند صافی متحلی به حلل
متمکن شده در کالبد جانوری
تو به صورت چه قناعت کنی از صحبت او
رو دگر شو تو به تحقیق که او شد دگری
بشنو شکر وی از من که به جان و سر تو
که بدان لطف و حلاوت نچشیدم شکری

مولانا molana

مطالعه بیشتر