
نی نی به از این باید با دوست وفا کردن
نی نی کم از این باید تقصیر و جفا کردن
نی نی به از این باید با دوست وفا کردن
نی نی کم از این باید تقصیر و جفا کردن
زخمی که زند دستت بر عاشق سرمستت
نتواند غیر تو تدبیر دوا کردن
مرغی که چشد یک دم از دانه دام تو
در خاطر او ناید آهنگ هوا کردن
ای کار دو چشم تو بیجرم و گنه کشتن
وی کار دو لعل تو حاجات روا کردن
خوش واقعهای دارد دل با غم عشق تو
نی روی فروخوردن نی رای رها کردن
دعوی صفا کردن در عشق تو نیکو نیست
با جان صفا چه بود تفسیر صفا کردن
یا ساقی الحی اسمع سؤالی انشد فادی، واخبر بحال قالو تسلی، حاشا و کلا عشق تجلی من ذیالجلال العشق فنی، والشوق دنی…
ای آنک از میانه کران میکنی مکن با ما ز خشم روی گران میکنی مکن دربند سود خویشی و اندر زیان ما…
می بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام گر تو خواهی تا عجب گردی عجایب دان صیام گر تو را…
ساقی انصاف خوش لقایی از جا رفتم تو از کجایی گر بنده بگویمت روا نیست ترسم که بگویمت خدایی خاموش نمیهلی که…
یا ساقی اسقنی براح عجل فقد استضا صباحی واستنور جملة النواحی یا معتمدی و یا شفایی یا ساقیتی و نور عینی یا…
دوش از بت من جهان چه میشد وز ماه من آسمان چه میشد در پیش رخش چه رقص میکرد وز آتش عشق…
رضیت بما قسمالله لی و فوضت امری دلی خالقی لقد احسنالله فیما مضی کذالک یحسن فیما بقی ایا ساقی جان هر متقی…
بده آن باده به ما باده به ما اولیتر هر چه خواهی بکنی لیک وفا اولیتر سر مردان چه کند خوبتر از…