
من گوش کشان گشتم از لیلی و از مجنون
آن می کشدم زان سو وین می کشدم زین سون
من گوش کشان گشتم از لیلی و از مجنون
آن می کشدم زان سو وین می کشدم زین سون
یک گوش به دست این یک گوش به دست آن
این می کشدم بالا وان می کشدم هامون
از دست کشاکش من وز چرخ پرآتش من
می گردم و می نالم چون چنبره گردون
آن لحظه که بیهوشم ز ایشان برهد گوشم
می غلطم چون شاهان در اطلس و در اکسون
من عاشق آن روزم می درم و می دوزم
بر خرقه بیچونی می زن تگلی بیچون
وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش جمشید تو را چاکر خورشید تو را مفرش بخرام بیا کاین دم والله که نمیگنجد…
نرم نرمک سوی رخسارش نگر چشم بگشا چشم خمارش نگر چون بخندد آن عقیق قیمتی صد هزاران دل گرفتارش نگر سر برآر…
بوی آن باغ و بهار و گلبن رعناست این بوی آن یار جهان آرای جان افزاست این این چنین بویی کز او…
از دل رفته نشان میآید بوی آن جان و جهان میآید نعره و غلغله آن مستان آشکارا و نهان میآید گوهر از…
مادرم بخت بده است و پدرم جود و کرم فرح ابن الفرح ابن الفرح ابن الفرحم هین که بکلربک شادی به سعادت…
خنک آن جان که رود مست و خرامان بر او برهد از خر تن در سفر مصدر او خلع نعلین کند وز…
سلطان منی سلطان منی و اندر دل و جان ایمان منی در من بدمی من زنده شوم یک جان چه بود صد…
عشق مرا بر همگان برگزید آمد و مستانه رخم را گزید شکر کز آن کان زر جعفری روی مرا نادره گازی رسید…