
من از این خانه به در می نروم
من از این شهر سفر می نروم
من از این خانه به در می نروم
من از این شهر سفر می نروم
منم و این صنم و باقی عمر
من از او جای دگر می نروم
به خدا طوطی و طوطی بچهام
جز سوی تنگ شکر می نروم
یک زمانی که ز من دور شود
جز که در خون جگر می نروم
گر جهان بحر شود موج زند
من به جز سوی گهر می نروم
بلبل مستم و در باغ طرب
جز به سوی گل تر می نروم
در سرم بوی میی افتادهست
تا چو می جز که به سر می نروم
این چنین باغ و چنین سرو و چمن
جای آن هست اگر می نروم
صلا رندان دگرباره که آن شاه قمار آمد اگر تلبیس نو دارد همانست او که پار آمد ز رندان کیست این کاره…
یا رب توبه چرا شکستم وز لقمه دهان چرا نبستم گر وسوسه کرد گرد پیچم در پیچش او چرا نشستم آخر دیدم…
مبارک باد آمد ماه روزه رهت خوش باد ای همراه روزه شدم بر بام تا مه را ببینم که بودم من به…
ساقیا این می از انگور کدامین پُشتهست که دل و جان حریفان ز خمار آغشتهست خم پیشین بگشا و سر این خم…
گیرم که نبینی رخ آن دختر چینی از جنبش او جنبش این پرده نبینی از تابش آن مه که در افلاک نهان…
کجا شد عهد و پیمانی که کردی دوش با بنده که بادا عهد و بدعهدی و حسنت هر سه پاینده ز بدعهدی…
ای غایب از این محضر از مات سلام الله وی از همه حاضرتر از مات سلام الله ای نور پسندیده وی سرمه…
چو رو نمود به منصور وصل دلدارش روا بود که رساند به اصل دل دارش من از قباش ربودم یکی کلهواری بسوخت…