
معنی درس چنار و کدوبن فارسی پنجم, خدمت شما دوستان کلمات هم خانواده و معنی لغات و کلمات مخالف متضاد درس چنار و کدوبن کتاب فارسی پنجم دبستان را برای شما ارائه می دهیم. در ادامه با بخش آموزش نتیش همراه ما باشید.
معنی شعر چنار و کدوبن
پرسید از ان چنار که تو چند ساله ای؟ — گفتا : ” دویست باشد و اکنون زیادتی است “
بوته ی کدو از درخت چنار پرسید که تو چند ساله هستی ؟ — چنار جواب داد : حالا از دویست سال هم عمرم بیشتر دارم .
خندید ازو کدو , که ” من از تو , به بیست روز — برتر شدم , بگو تو که این کاهلی از چیست؟ “
کدو به او خندید و گفت : من در مدت بیست روز از تو بزرگتر (بلند تر ) شده ام ( کدو قد بلند را نشانگر توانایی و قدرت می پنداشت ) ، حالا تو بگو با این سن و سالت به چه علت از من عقب مانده ای ؟
او را چنار گفت : ” امروز , ای کدو — با تو مرا هنوز , نه هنگام داوری است
چنار به کدو پاسخ داد : امروز فعلا به تو جوابی نمی دهم
فردا که بر من و تو , وَزَد باد ِ مهرگان — آنگه شود پدید , که نامرد و مرد کیست.”
بزودی هنگامی که پاییز از راه برسد و باد پاییزی شروع به وزیدن کند، آن موقع مشخص می شود که چه کسی قدرتمند تر است
کلمات هم خانواده درس چنار و کدوبن فارسی پنجم
زحمت: مزاحم، مزاحمت
جمع: مجموعه، جامع
اعتماد: معتمد
حاصل: محصول
انتخاب: منتخب
مخصوص: اختصاص، خاص
دقت: دقیق
مطمئن: اطمینان
منتظر: انتظار
کلمات مخالف یا متضاد درس چنار و کدوبن فارسی پنجم
پیر ≠ برنا، جوان
خالی ≠ پر
زیبا ≠ زشت
زود ≠ دیر
شلوغ ≠ خلوت
بلند قامت ≠ کوتاه قامت
بالاترین ≠ پایین ترین
کاهلی ≠ زرنگی
نامرد ≠ مرد
بهترین ≠ بدترین
معنی کلمات چنار و کدوبن فارسی پنجم دبستان
کدوبن: بوته گل
قد کشید: رشد کرد، بزرگ شد
ازو: از او
داوری: قضاوت
مهرگان: اوایل پاییز
جوانه می زد: شکوفه می داد
معجزه آسا: شبیه معجزه، عجیب
رسیدگی می کرد: مواظبت می کرد
هیجان انگیز: شوق آور ، ایجاد کننده ذوق
به عنوان: به نام ، به سمت
روزها پشت سرهم آمدند: روزها به سرعتطی شد و گذشت
غصه: غم، رنج
به آرامی: به آهستگی
اصلا: هرگز
مقداری زر: کمی طلا
دفن کرد: زیر زمین پنهان کرد
باز نیافت: پیدا نکرد
حاکم: قاضی ، فرماندار
مواظبت کردم: نگهداری کردم
سرزنش: نکوهش ، ملامت
تحسین: آفرین گفتن
اعتماد: اطمینان کردن
زر طلبید: طلا را خواست
درمان نداشت: راه حلی پیدا نکرد
طبیب: پزشک
جمله: همه
نرمی: نرم بودن، مهربانی
غازی: بند باز
کهن سال: پیر ، قدیمی
باور: یقین ، اعتقاد
کاهلی: سستی، تنبلی
باد مهرگان: باد پاییزی
آنگه: آن گاه
عجیب: شگفت آور
امپراتور: پادشاه
جارچیان: کسانی که در روزگاران گذشته خبرهای مهم را با صدای بلند به اطلاع مردم می رساندند
هجوم آوردند: حمله کردند
اشتیاق: آرزومندی ، شوق
مطمئن باش: آسوده باش ، خیالت راحت باشد
حاصل کنم: بدست آوردم
فلان: شخصی غیر معلوم
اشارت: اشاره ، نشان دادن
درستی: خشونت
باز داد: پس داد
معلق: آویختن ، آویزان شدنم: بدست آوردم
فلان: شخصی غیر معلوم
اشارت: اشاره ، نشان دادن
درستی: خشونت
باز داد: پس داد
معلق: آویختن ، آویزان شدن