غزل شمارهٔ ۱۰۴ دل و جان را در این حضرت بپالا

مولانا molana

دل و جان را در این حضرت بپالا

که دریابد دل خون خوار ما را

خبر کن آن طبیب عاشقان را

که تا شربت دهد بیمار ما را

بگو شکرفروش شکرین را

که تا رونق دهد بازار ما را

اگر در سر بگردانی دل خود

نه دشمن بشنود اسرار ما را

پس اندر عشق دشمن کام گردم

که دشمن می‌نپرسد کار ما را

اگر چه دشمن ما جان ندارد

بسوزان جان دشمن دار ما را

اگر گِل بر سرستت تا نشویی

بیار و بشکفان گلزار ما را

بیا ای شمس تبریزی نیر

بدان رخ نور ده دیدار ما را

مولانا molana

مطالعه بیشتر