غزل شمارهٔ ۲۰۱۶ – جان من جان تو جانت جان من

مولانا molana

جان من جان تو جانت جان من

هیچ دیدستی دو جان در یک بدن

ای تن ار بی‌او به صد جان زنده‌ای

جان طلب کن جان و لاف تن مزن

دل از این جان برکن و بر وی بنه

ز آنک از این جانی نیاید جان مکن

از قل الروح امر ربی فهم شد

شرح جان ای جان نیاید در دهن