غزل شمارهٔ ۲۷۷۳ – با یار بساز تا توانی

مولانا molana

با یار بساز تا توانی
تا بی‌کس و مبتلا نمانی
بر آب حیات راه یابی
گر سر موافقت بدانی
با سایه یار رو یکی شو
منمای ز خویشتن نشانی
گر رطل گران دهند درکش
ای جان بگذار این گرانی
ای دل مپذیر بیش صورت
می‌باش چو آب در روانی
پذرفتن صورت از جمادی است
مفسر اگر از رحیق جانی
در مجلس دل درآ که آن جا
عیش است و حریف آسمانی

مولانا molana

مطالعه بیشتر