غزل شمارهٔ ۲۷۳۹ – ای یار یگانه چند خسبی

مولانا molana

ای یار یگانه چند خسبی
وی شاه زمانه چند خسبی
بر روزن توست بنده از کی
ای رونق خانه چند خسبی
ای کرده به زه کمان ابرو
برزن به نشانه چند خسبی
افسانه ما شنو که در عشق
گشتیم فسانه چند خسبی
ماییم چو میخ سر نهاده
بر روی ستانه چند خسبی
گر خنب ببسته است پیش آر
باقی شبانه چند خسبی
درده قدح شراب و چون شمع
بنشین به میانه چند خسبی
بشتاب مها که این شب قدر
آمد به کرانه چند خسبی

مولانا molana

مطالعه بیشتر