مولانا molana مولانا

با یار بساز تا توانی تا بی‌کس و مبتلا نمانی بر آب حیات راه یابی گر سر موافقت بدانی با سایه یار…

مولانا molana مولانا

در فنای محض افشانند مردان آستی دامن خود برفشاند از دروغ و راستی مرد مطلق دست خود را کی بیالاید به جان…

مولانا molana مولانا

مرغ دل پران مبا جز در هوای بیخودی شمع جان تابان مبا جز در سرای بیخودی آفتاب لطف حق بر عاشقان تابنده…

مولانا molana مولانا

ای رها کرده تو باغی از پی انجیرکی حور را از دست داده از پی کمپیرکی من گریبان می‌درانم حیف می‌آید مرا…

مولانا molana مولانا

شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی چاره او یابد که تش بیچارگی روزی کنی عشق جامه می‌دراند عقل بخیه…

مولانا molana مولانا

ای خدایی که مفرح بخش رنجوران توی در میان لطف و رحمت همچو جان پنهان توی خسته کردی بندگان را تا تو…

مولانا molana مولانا

بانگ می‌زن ای منادی بر سر هر دسته‌ای هیچ دیدیت ای مسلمانان غلامی جسته‌ای یک غلامی ماه رویی مشک بویی فتنه‌ای وقت…

مولانا molana مولانا

در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی باده تنها نیست این آمیختی آمیختی بار دیگر توبه‌ها را سوختی درسوختی بار دیگر فتنه را…

مولانا molana مولانا

در جهان گر بازجویی نیست بی‌سودا سری لیک این سودا غریب آمد به عالم نادری جمله سوداها بر این فن عاقبت حسرت…

مولانا molana مولانا

آتشینا آب حیوان از کجا آورده‌ای دانم این باری که الحق جان فزا آورده‌ای مشرق و مغرب بدرد همچو ابر از یک…

مولانا molana مولانا

ای مهی کاندر نکویی از صفت افزوده‌ای تا بسی درهای دولت بر فلک بگشوده‌ای ای بسا کوه احد کز راه دل برکنده‌ای…

مولانا molana مولانا

چون عشق کند شکرفشانی در جلوه شود مه نهانی بینی که شکر کران ندارد خوش می‌خوری و همی‌رسانی می‌غلط به هر طرف…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت