به چه روی پشت آرم به کسی که از گزینی سوی او کند خدا رو به حدیث و همنشینی نه که روی…
هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی برسد وصال دولت بکند خدا خدایی ز کرم مزید آید دو هزار عید آید دو…
صفت خدای داری چو به سینهای درآیی لمعان طور سینا تو ز سینه وانمایی صفت چراغ داری چو به خانه شب درآیی…
ساخت بغراقان به رسم عید بغراقانیی زهره آمد ز آسمان و میزند سرخوانیی جبرئیل آمد به مهمان بار دیگر تا خلیل میکند…
ای بداده دیدههای خلق را حیرانیی وی ز لشکرهای عشقت هر طرف ویرانیی ای مبارک چاشتگاهی کآفتاب روی تو عالم دل را…
از هوای شمس دین بنگر تو این دیوانگی با همه خویشان گرفته شیوهی بیگانگی وحشِ صحرا گشته و رسوایِ بازاری شده از…
ای دهان آلوده جانی از کجا می خوردهای و آن طرف کاین باده بودت از کجا ره بردهای با کدامین چشم تو…
اقتلونی یا ثقاتی ان فی قتلی حیاتی و مماتی فی حیاتی و حیاتی فی مماتی اقتلونی ذاب جسمی قدح القهوه قسمی هله…
خنک آن دم که به رحمت سر عشاق بخاری خنک آن دم که برآید ز خزان باد بهاری خنک آن دم که…
بمشو همره مرغان که چنین بیپر و بالی چو نه میری نه وزیری بن سبلت به چه مالی چو هیاهوی برآری و…
که شکیبد ز تو ای جان که جگرگوشه جانی چه تفکر کند از مکر و ز دستان که ندانی نه درونی نه…
مکن ای دوست نشاید که بخوانند و نیایی و اگر نیز بیایی بروی زود نپایی هله ای دیده و نورم گه آن…