من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا آن جام جان افزای را، برریز بر جان ساقیا بر دست من نِه…
بنشستهام من بر درت تا بوک برجوشد وفا باشد که بگشایی دری، گویی که برخیز اندرآ غرقست جانم بر درت، در بوی…
بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما زیرا نمیدانی شدن همرنگ ما همرنگ ما از حملههای جند او وز…
آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا آن رنگ بین وان هنگ بین وان ماه…
اِی یوسفِ خوشنام ما، خوش میروی بر بامِ ما ای دَرشکسته جامِ ما، ای بردَریده دامِ ما، ای نورِ ما، ای سورِ…
ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها؟ زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا زان سوی او چندان…
ای طایِرانِ قُدْسْ را عشقَت فُزوده بالها، در حلقهٔ سودایِ تو روحانیانْ را حالها، در «لا اُحِبُّ الْآفِلین»، پاکی ز صورتها، یَقین؛…
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها ای آتشی افروخته، در بیشه اندیشهها امروز خندان آمدی، مفتاح زندان آمدی بر مستمندان آمدی، چون…