مولانا molana مولانا

چند گویی که چه چاره‌ست و مرا درمان چیست چاره جوینده که کرده‌ست تو را خود آن چیست چند باشد غم آنت…

مولانا molana مولانا

چشم پرنور که مست نظر جانانست ماه از او چشم گرفتست و فلک لرزانست خاصه آن لحظه که از حضرت حق نور…

مولانا molana مولانا

آن شنیدی که خضر تخته کشتی بشکست تا که کشتی ز کف ظالم جبار برست خضر وقت تو عشق است که صوفی…

مولانا molana مولانا

تا نلغزی که ز خون راهِ پس و پیش‌ ترست آدمی‌دزد زِ زردزد کنون بیشترست گربزانند که از عقل و خبر می‌دزدند…

مولانا molana مولانا

دوش آمد بَرِ من آنکه شب افروز منست آمدن باری اگر در دو جهان آمدنست آنکه سرسبزی خاک‌ست و گهربخش فلک چاشنی…

مولانا molana مولانا

مطربا این پرده زن کان یار ما مست آمدست وان حیات باصفای باوفا مست آمدست گر لباس قهر پوشد چون شرر بشناسمش…

مولانا molana مولانا

گر ندید آن شادجان این گلستان را شاد چیست گر نه لطف او بود پس عیش را بنیاد چیست گر خرابات ازل…

مولانا molana مولانا

جمع باشید ای حریفان زانک وقت خواب نیست هر حریفی کو بخسبد والله از اصحاب نیست روی بستان را نبیند راه بستان…

مولانا molana مولانا

چشمه‌ای خواهم که از وی جمله را افزایش است دلبری خواهم که از وی مرده را آسایش است بنده بحر محیطم کز…

مولانا molana مولانا

عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست هر چه گفت و گوی خلق آن ره ره عشاق نیست شاخ…

مولانا molana مولانا

در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست جمله شاهانند آن جا بندگان را بار نیست گر تو نازی می‌کنی یعنی که…

مولانا molana مولانا

آفتاب امروز بر شکل دگر تابان شده‌ست در شعاعش همچو ذره جان من رقصان شده‌ست مشتری در طالع است و ماه و…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت