مولانا molana مولانا

آه که بار دگر آتش در من فتاد وین دل دیوانه باز روی به صحرا نهاد آه که دریای عشق بار دگر…

مولانا molana مولانا

جامه سیه کرد کفر نور محمد رسید طبل بقا کوفتند ملک مخلد رسید روی زمین سبز شد جَیب درید آسمان بار دگر…

مولانا molana مولانا

جان من و جان تو بود یکی ز اتحاد این دو که هر دو یکیست جز که همان یک مباد فرد چرا…

مولانا molana مولانا

پرده دل می‌زند زهره هم از بامداد مژده که آن بوطرب داد طرب‌ها بداد بحر کرم کرد جوش پنبه برون کن ز…

مولانا molana مولانا

بار دگر آمدیم تا شود اقبال شاد دولت بار دگر در رخ ما رو گشاد سرمه کشید این جهان باز ز دیدار…

مولانا molana مولانا

از رسن زلف تو خلق به جان آمدند بهر رسن بازیش لولیکان آمدند در دل هر لولیی عشق چو استاره‌ای رقص کنان…

مولانا molana مولانا

روبهکی دنبه برد شیر مگر خفته بود جان نبرد خود ز شیر روبه کور و کبود قاصد ره داد شیر ور نه…

مولانا molana مولانا

زهره من بر فلک شکل دگر می‌رود در دل و در دیده‌ها همچو نظر می‌رود چشم چو مریخ او مست ز تاریخ…

مولانا molana مولانا

چشمم همی‌پرد مگر آن یار می‌رسد دل می‌جهد نشانه که دلدار می‌رسد این هدهد از سپاه سلیمان همی‌پرد وین بلبل از نواحی…

مولانا molana مولانا

آمد بهار خرم و رحمت نثار شد سوسن چو ذوالفقار علی آبدار شد اجزای خاک حامله بودند از آسمان نه ماه گشت…

مولانا molana مولانا

این عشق جمله عاقل و بیدار می‌کشد بی تیغ می‌برد سر و بی‌دار می‌کشد مهمان او شدیم که مهمان همی‌خورد یار کسی…

مولانا molana مولانا

خفته نمود دلبر گفتم ز باغ زود شفتالوی بدزدم او خود نخفته بود خندید و گفت روبه آخر به زیرکی از دست…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت