مولانا molana مولانا

نه در وفات گذارد نه در جفا دلدار نه منکرت بگذارد نه بر سر اقرار به هر کجا که نهی دل به…

مولانا molana مولانا

چرا ز قافله یک کس نمی‌شود بیدار که رخت عمر ز کی باز می‌برد طرار چرا ز خواب و ز طرار می‌نیازاری…

مولانا molana مولانا

بیار ساقی بادت فدا سر و دستار ز هر کجا که دهد دست جام جان دست آر درآی مست و خرامان و…

مولانا molana مولانا

نبشته‌ست خدا گِردِ چهره دلدار خطی که فاعتبروا منه یا اولی‌الابصار چو عشقْ مردم‌خوارست مردمی باید که خویش لقمه کند پیش عشقِ…

مولانا molana مولانا

شده‌ست نور محمد هزار شاخ هزار گرفته هر دو جهان از کنار تا به کنار اگر حجاب بدرد محمد از یک شاخ…

مولانا molana مولانا

چه مایه رنج کشیدم ز یار تا این کار بر آب دیده و خون جگر گرفت قرار هزار آتش و دود و…

مولانا molana مولانا

مجوی شادی چون در غمست میل نگار که در دو پنجه شیری تو ای عزیز شکار اگر چه دلبر ریزد گلابه بر…

مولانا molana مولانا

بیامدیم دگربار چون نسیم بهار برآمدیم چو خورشید با صد استظهار چو آفتاب تموزیم رغم فصل عجوز فکنده غلغل و شادی میانه…

مولانا molana مولانا

آمد بهار خرم و آمد رسول یار مستیم و عاشقیم و خماریم و بی‌قرار ای چشم و ای چراغ روان شو به…

مولانا molana مولانا

اندیشه را رها کن اندر دلش مگیر زیرا برهنه‌ای تو و اندیشه زمهریر اندیشه می‌کنی که رهی از زحیر و رنج اندیشه…

مولانا molana مولانا

پرده خوش آن بود کز پس آن پرده دار با رخ چون آفتاب سایه نماید نگار آید خورشیدوار ذره شود بی‌قرار کان…

مولانا molana مولانا

تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار بر مثل ذره‌ها رقص کنان پیش یار شاه نشسته به تخت عشق گرو کرده رخت…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت