مولانا molana مولانا

ز آب تشنه گرفته‌ست خشم می‌بینی گرسنه آمد و با نان همی‌کند بینی ز آفتاب گرفته‌ست خشم گازر نیز زهی حماقت و…

مولانا molana مولانا

بیامدیم دگربار سوی مولایی که تا به زانوی او نیست هیچ دریایی هزار عقل ببندی به هم بدو نرسد کجا رسد به…

مولانا molana مولانا

تو نور دیده جان یا دو دیده مایی که شعله شعله به نور بصر درافزایی تو آفتاب و دلم همچو سایه در…

مولانا molana مولانا

تو عاشقی چه کسی از کجا رسیدستی مرا چه می‌نگری کژ به شب خریدستی چه ظلم کردم بر تو که چون ستم…

مولانا molana مولانا

رهید جان دوم از خودی و از هستی شده‌ست صید شهنشاه خویش در مستی زهی وجود که جان یافت در عدم ناگاه…

مولانا molana مولانا

بیا بیا که چو آب حیات درخوردی بیا بیا که شفا و دوای هر دردی بیا بیا که گلستان ثنات می‌گوید بیا…

مولانا molana مولانا

به جان تو که بگویی وطن کجا داری که سخت فتنه عقلی و خصم هشیاری چو خارپشت سر اندرکشید عقل امروز که…

مولانا molana مولانا

به حق آنک تو جان و جهان جانداری مرا چنانک بپرورده‌ای چنان داری به حق حلقه عزت که دام حلق منست مرا…

مولانا molana مولانا

شبی که دررسد از عشق پیک بیداری بگیرد از سر عشاق خواب بیزاری ستاره سجده کند ماه و زهره حال آرد رها…

مولانا molana مولانا

خورانمت می جان تا دگر تو غم نخوری چه جای غم که ز هر شادمان گرو ببری فرشته‌ای کنمت پاک با دو…

مولانا molana مولانا

اگر ز حلقه این عاشقان کران گیری دلت بمیرد و خوی فسردگان گیری گر آفتاب جهانی چو ابر تیره شوی وگر بهار…

مولانا molana مولانا

ز بامداد درآورد دلبرم جامی به ناشتاب چشانید خام را خامی نه باده‌اش ز عصیر و نه جام او ز زجاج نه…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت