نتیش | هوش مصنوعی مجله اینترنتی
مولانا
ای که ازین تنگ قفس می‌پری رخت به بالای فلک می‌بری زندگی تازه ببین بعد ازین چند ازین زندگی سرسری؟! در هوس…
مولانا
در غم یار، یار بایستی یا غمم را کنار بایستی زانچ کردم کنون پشیمانم دل امسال پار بایستی دل من شیر بیشه…
مولانا
زندگانی مجلس سامی باد در سروری و خودکامی نام تو زنده باد کز نامت یافتند اصفیا نکونامی می‌رسانم سلام و خدمت‌ها که…
مولانا
خامشی ناطقی مگر جانی می‌زنی نعره‌های پنهانی تو چو باغی و صورتت برگی باغ چه صد هزار چندانی بی تو باغ حیات…
مولانا
ای که مستک شدی و می‌گویی تو غریبی و یا از این کویی مست و بی‌خویش می‌روی چپ و راست بی چپ…
مولانا
عشق در کفر کرد اظهاری بست ایمان ز ترس زناری بانگ زنهار از جهان برخاست هیچ کس را نداد زنهاری هیچ کنجی…
مولانا
مست و خوشی باده کجا خورده‌ای؟ این مه نو چیست که آورده‌ای؟ ساغر شاهانه گرفتی به کف گلشکر نادره پرورده‌ای پردهٔ ناموس…
مولانا
جان و جهان! دوش کجا بوده‌ای؟ نی غلطم، در دل ما بوده‌ای دوش ز هجر تو جفا دیده‌ام ای که تو سلطان…
مولانا
ای دل سرمست، کجا می‌پری؟ بزم تو کو؟ باده کجا می‌خوری؟ مایهٔ هر نقش و ترا نقش نی دایهٔ هر جان و…
مولانا
از مه من مست دو صد مشتری غمزه او سحر دو صد سامری هر نفسی شعله زند دین از او سوز نهد…
مولانا
گر نه شکار غم دلدارمی گردن شیر فلک افشارمی دست مرا بست، وگر نی کنون من سر تو بهتر ازین خارمی گر…
مولانا
ای که تو از عالم ما می‌روی خوش ز زمین سوی سما می‌روی ای قفس اشکسته و جسته ز بند پر بگشادی…