مولانا molana مولانا

چو اسم شمس دین اسما تو دیدی خلاصه او است در اشیاء تو دیدی چه دارد عقل‌ها پیشش ز دانش برابر با…

مولانا molana مولانا

مرا اندر جگر بنشست خاری بحمدالله ز باغ او است باری یکی اقبال زفتی یافت جانم وگرچه شد تنم در عشق زاری…

مولانا molana مولانا

بگفتم با دلم آخر قراری ز آتش‌های او آخر فراری تو را می‌گویم و تو از سر طنز اشارت می‌کنی خندان که…

مولانا molana مولانا

تو جانا بی‌وصالش در چه کاری به دست خویش بی‌وصلش چه داری همه لافت که زاری‌ها کنم من به نزد او نیرزد…

مولانا molana مولانا

بیا ای آنک سلطان جمالی کمالات کمالان را کمالی خیالی را امین خلق کردی چنانک وهمشان شد که خیالی خیالت شحنه شهر…

مولانا molana مولانا

نه آتش‌های ما را ترجمانی نه اسرار دل ما را زبانی نه محرم درد ما را هیچ آهی نه همدم آه ما…

مولانا molana مولانا

دیدی که چه کرد یار ما‌؟ دیدی‌؟ منصوبهٔ یار باوفا دیدی‌‌! زین نوع که مات کرد دل‌ها را آن چشمه زندگی‌، کجا دیدی‌؟…

مولانا molana مولانا

نگفتم دوش ای زین بخاری که نتوانی رضا دادن به خواری در آن جان‌ها که شکر روید از حق شکر باشد ز…

مولانا molana مولانا

به تن با ما، به دل در مرغزاری چو دربند شکاری تو شکاری به تن این جا میان‌بسته چو نایی به باطن…

مولانا molana مولانا

مرا بگرفت روحانی نگاری کناری و کناری و کناری بزد با من میان راه تنگی دوچاری و دوچاری و دوچاری ز جان…

مولانا molana مولانا

متاز ای دل سوی دریای ناری که می‌ترسم که تاب نار ناری وجودت از نی و دارد نوایی ز نی هر دم…

مولانا molana مولانا

مرا در خنده می‌آرد بهاری مرا سرگشته می‌دارد خماری مرا در چرخ آورده‌ست ماهی مرا بی‌یار گردانید یاری چو تاری گشتم از…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت