ای بیتو حرام زندگانی خود بیتو کدام زندگانی بی روی خوش تو زنده بودن مرگ است به نام زندگانی پازهر توی و…
برجه که بهار زد صلایی در باغ خرام چون صبایی از شاخ درخت گیر رقصی وز لاله و که شنو صدایی ریحان…
ای یار یگانه چند خسبی وی شاه زمانه چند خسبی بر روزن توست بنده از کی ای رونق خانه چند خسبی ای…
بازم صنما چه میفریبی بازم به دغا چه میفریبی هر لحظه بخوانیم که ای دوست ای دوست مرا چه میفریبی عمری تو…
ای آنک تو خواب ما ببستی رفتی و به گوشهای نشستی ای زنده کننده هر دلی را آخر به جفا دلم شکستی…
ای آنک تو خواب ما ببستی رفتی و به گوشهای نشستی اندر دلم آمدی چو ماهی چون دل به تو بنگرید جستی…
رو رو که از این جهان گذشتی وز محنت و امتحان گذشتی ای نقش شدی به سوی نقاش وی جان سوی جان…
روز طرب است و سال شادی کامروز به کوی ما فتادی تاریکی غم تمام برخاست چون شمع در این میان نهادی اندیشه…
آخر گل و خار را بدیدی روز و شب تار را بدیدی بس نقش و نگار درشکستی تا نقش و نگار را…
آن را که به لطف سر بخاری از عقل و معامله برآری از یک نظرت قیامتی خاست یا رب تو در آن…
خضری به میان سینه داری در آب حیات و سبزه زاری خضر آب حیات را نپاید گر بوی برد که تو چه…
میآید سنجق بهاری لشکرکش شور و بیقراری گلزار نقاب میگشاید بلبل بگرفت باز زاری بر کف بنهاده لاله جامی کای نرگس مست…