غزل پنجاه و یکم حافظ با مصرع «لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است» آغاز میشود. در این غزل تعابیری…
غزل پنجاهم حافظ با مصرع «به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که…
غزل چهل و نهم حافظ با مصرع «روضه خلد برین خلوت درویشان است» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که…
غزل چهل و هشتم حافظ با مصرع «صوفی از پرتو می راز نهانی دانست» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد…
غزل چهل و هفتم حافظ با مصرع «به کوی میکده هر سالکی که ره دانست» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود…
غزل چهل و ششم حافظ با مصرع «گل در بر و می در کف و معشوق به کام است» آغاز میشود. در…
غزل چهل و پنجم حافظ با مصرع «در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است» آغاز میشود. در این غزل تعابیری…
غزل چهل و چهارم حافظ با مصرع «کنون که بر کف گل جام باده صاف است» آغاز میشود. در این غزل تعابیری…
غزل چهل و سوم حافظ با مصرع «صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است» آغاز میشود. در این غزل تعابیری…
غزل چهل و دوم حافظ با مصرع «حال دل با تو گفتنم هوس است» آغاز میشود. این غزل شعری رندانه است. برخی…
غزل چهل و یکم حافظ با مصرع «اگر چه باده فرح بخش و باد گلبیز است» آغاز میشود. در این غزل تعابیری…
غزل چهلم حافظ با مصرع «المنه لله که در میکده باز است» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که میگوید…