
گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی
ای شاد که خلقستی ای خوش که جهانستی
گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی
ای شاد که خلقستی ای خوش که جهانستی
گر نقش پذیرفتی در شش جهت عالم
بالا همه باغستی پستی همه کانستی
از خلق نهان زان شد تا جمله مرا باشد
گر هیچ پدیدستی آن همگانستی
روم به حجره خیاط عاشقان فردا من درازقبا با هزار گز سودا ببردت ز یزید و بدوزدت بر زید بدین یکی کندت…
بگشا در بیا درآ که مبا عیش بیشما به حق چشم مست تو که توی چشمه وفا سخنم بسته میشود تو یکی…
خانه دل باز کبوتر گرفت مشغله و بقر بقو درگرفت غلغل مستان چو به گردون رسید کرکس زرین فلک پر گرفت بوطربون…
واقعهای بدیدهام لایق لطف و آفرین خیز معبرالزمان صورت خواب من ببین خواب بدیدهام قمر چیست قمر به خواب در زانک به…
زهی لواء و علم لا اله الا الله که زد بر اوج قدم لا اله الا الله چگونه گرد برآورد شاه موسی…
ز فرزین بند آن رخ من چه شهماتم چه شهماتم مکن ای شه مکافاتم مکن ای شه مکافاتم دلم پر گشت از…
هر که را گشت سر از غایت برگردیدن ساکنان را همه سرگشته تواند دیدن هر کی از ضعف خود اندر رخ مردان…
بستان قدح از دستم ای مست که من مستم کز حلقه هشیاران این ساعت وارستم هشیار بر رندی ضدی بود و ضدی…