
چون دل من جست ز تن بازنگشتی چه شدی
بیدل من بیدل من راست شدی هر چه بدی
چون دل من جست ز تن بازنگشتی چه شدی
بیدل من بیدل من راست شدی هر چه بدی
گر کژ و گر راست شدی ور کم ور کاست شدی
فارغ و آزاد بدی خواجه ز هر نیک و بدی
هیچ فضولی نبدی هیچ ملولی نبدی
دانش و گولی نبدی طبل تحیات زدی
خواجه چه گیری گروم تو نروی من بروم
کهنه نهام خواجه نوم در مدد اندر مددی
آتش و نفتم نخورد ور بخورد بازدهد
چون عددی را بخورد بازدهد بیعددی
بر سر خرپشته من بانگ زن ای کشته من
دانک من اندر چمنم صورت من در لحدی
گرچه بود در لحدی خوش بودش با احدی
آنک در آن دام بود کی خوردش دام و ددی
و آنک از او دور بود گرچه که منصور بود
زارتر از مور بود ز آنک ندارد سندی
عید نمای عید را ای تو هلال عید من گوش بمال ماه را ای مه ناپدید من بود من و فنای من…
روزن دل! آه چه خوش روزنی یا تو مگر روزن یار منی عمرک یا نخلة هل تأذنی نحو جنی غصنک کی نجتنی…
آتش عشق تو قلاووز شد دوش دلم سوی دل افروز شد چون به سخن داشت مرا دوش یار چون به دم گرم…
ای دلزار محنت و بلا داری بر خدا اعتمادها داری اینچنین حضرتی و تو نومید؟ مکن ای دل، اگر خدا داری رخت…
به هر دلی که درآیی چو عشق بنشینی بجوشد از تک دل چشمه چشمه شیرینی کلید حاجت خلقان بدان شدهست دعا که…
یا رب من بدانمیچیست مراد یار من بسته ره گریز من برده دل و قرار من یا رب من بدانمیتا به کجام…
ای بگرفته از وفا گوشه کران چرا چرا بر من خسته کردهای روی گران چرا چرا بر دل من که جای تست…
مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن آتش از جرمم بیار و اندر استغفار زن ای کلیم عشق بر فرعون هستی حمله…