غزل شمارهٔ ۱۵۲۲ – ورا خواهم دگر یاری نخواهم

مولانا molana

ورا خواهم دگر یاری نخواهم
چو گل را یافتم خاری نخواهم
تو را گر غیر او یار دگر هست
برو آن جا که من باری نخواهم
بجز دیدار او بختی نجویم
به غیر کار او کاری نخواهم
چو بازان ساعد سلطان گزیدم
چو کرکس بوی مرداری نخواهم
میان اهل دل جز دل نگنجد
جز این دلدار دلداری نخواهم
ز من جزوی ستاند کل ببخشد
از این به روز بازاری نخواهم
نه آن جزوم که غیر کل بود آن
نخواهم غیر را آری نخواهم

مولانا molana

مطالعه بیشتر