
هم خانواده و متضاد درس پنجم فارسی| ششم
معنی شعر درس پنجم فارسی ششم
خروشید و جوشید و برکند خاک / ز سمش زمین شد همه، چاک چاک
معنی: رخش، شهیه کنید و جست و خیز کرد ، به علت خشم زیاد با ضربه های سمش، زمین را پاره پاره کرد.
آرایه ها: بیت دارای چهار جمله است / خروشید – جوشید – برکند – شد : فعل / خاک: مفعول / سمش: متمم / زمین: نهاد / چاک چاک: مسند / آرایه مبالغه در خروشید و جوشید / آرایه تناسب یا مراعات نظیر بین خاک ، زمین و چاک چاک
بزد تیغ و بنداخت از بر، سرش / فرو ریخت چون رود، خون از برش
معنی: رستم با شمشیر، سر او را از تنش جدا کرد و خون بسیاری از تن اژدها جاری شد.
آرایه ها: بیت دارای سه جمله است / بزد – بنداخت – فرو ریخت : فعل / تیغ: مفعول / بر و رود: متمم / خون: نهاد / آرایه تشبیه در مصراع دوم (تشبیه خون به رود) خون: مشبه ، رود: مشبه به ، جاری شدن: وجه شبه / آرایه تناسب بین سر و بر / آرایه مبالغه در مصراع دوم (فرو ریخت چون رود)
بینداخت چون باد، خم کمند / سر جادو آورد ناگه به بند
معنی: رستم با سریع طناب را به سمت جادوگر پرتاب کرد و سرش را با طناب بست و او را اسیر کرد.
آرایه ها: بیت دارای دو جمله است / بینداخت – آورد : فعل / باد: متمم / کمند و سر: مفعول / جادو: مضاف الیه / ناگه: قید زمان / آرایه تشبیه سرعت زیاد به باد / آرایه مبالغه در مصراع اول (بینداخت چون باد) / ناگه به بند: کنایه از اسیر کردن
میانش به خنجر به دو نیم کرد / دل جادوان زو پر از بیم کرد
معنی: با خنجر جادوگر را از کمر دو قسمت کرد و همه جادوگران از این ماجرا ترسیدند.
آرایه ها: بیت دارای دو جمله است / کرد – کرد : فعل / میانش و دل: مفعول / جادوان: مضاف الیه / آرایه مبالغه در مصراع اول (به دو نیم کرد)
چو رستم بدیدش، برانگیخت اسب / بدو تاخت مانند آذر گشسب
معنی: هنگامی که رستم او را دید، اسبش را به حرکت درآورد و مثل آتش تندی، سریع روانه شد.
آرایه ها: بیت دارای سه جمله است / بدیدش – برانگیخت – تاخت : فعل / چو: قید زمان / رستم: نهاد / حرف ش بدیدش و اسب : مفعول / آذرگشسب: متمم / آرایه تشبیه: تشبیه حرکت رستم به آذرگشسب / آرایه مبالغه در مصراع دوم (تاخت مانند آذرگشسب)
سر و گوش بگرفت و یالش دلیر / سر از تن، بکندش به کردار شیر
معنی: رستم سر و گردن ارژنگ دیو را با دست گرفت و مثل شیر شجاع و قوی سرش را از بدنش جدا کرد.
آرایه ها: بیت دارای دو جمله است / بگرفت – بکندش: فعل / سر – یالش – سر : مفعول / دلیر: قید حالت / تن و شیر: متمم / آرایه تشبیه در مصراع دوم: تشبیه کار رستم به مانند شیر / آرایه تناسب بین سر، گوش و یال (مصراع اول) – سر و تن (مصراع دوم)
ز بهر نیایش، سر و تن بشست یکی پاک جای پرستش بجست
معنی: رستم برای راز و نیاز با پرودگار ، خودش را شست و محل پاکی را برای پرستش کردن پیدا کرد.
نکته: قالب شعر سه بیت آخر مثنوی می باشد.
آرایه ها: بیت دارای دو جمله است / بشست – بجست: فعل / نیایش: متمم / سر و تن – جای : مفعول / آرایه تناسب بین سر و تن
از آن پس نهاد از بر خاک، سر چنین گفت کاری داور دادگر!
معنی: بعد از این مشغول عبارت و راز و نیاز با پرودگار شد و گفت: ای خداوند بزرگ و با عدالت !
https://api.mediaad.org/v2/events/c…odro45.com/&h=20548&w=360&v=true&x=291&y=5701
آرایه ها: بیت دارای سوم جمله است / نهاد – گفت: فعل / سر: مفعول / کای: مخفف که ای / داور دادگر: منادا و ترکیب وصفی / آرایه کنایه: نهاد از بر خاک: کنایه از سجده کردن
ز هر بد، تویی بندگان را پناه تو دادی مرا، گردی و دستگاه
معنی: پروردگارا! در برابر همه بدی ها، پناهگاه بندگانت هستی و تو به من پهلوانی، توانایی و بزرگی داده ای.
آرایه ها: بیت دارای دو جمله است / دادی: فعل / تویی – تو: نهاد / گردی: مفعول / را: فک اضافه
پیام درس: این درس پیرامون هفت خان رستم سخن گفته است. رستم برای رهایی کیکاووس پادشاه ایران، به مازندران می رود و با دیوها مبارزه می کند . رستم در این سفر هفت مرحلهی خطرناک و سخت را طی می کند که به آن هفت خان کی گویند.
تاریخ ادبیات درس پنجم فارسی ششم
شاهنامه نوشته حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از بزرگترین حماسه های جهان و شاهکار حماسهی ملی ایرانیان است. شاهنامه کتابی است منظوم که دارای پنجاه هزار بیت است و سرودن آن حدود سی سال طول کشیده است. در سال 210 میلادی، هزارمین سالگرد نوشته شدن شاهنامه، از سوی یونسکو جشن گرفته شد.
معنی کلمات درس پنجم فارسی ششم
جهان: نام یک پهلوان ایرانی
نهاد: گذاشت
اهریمنی: شیطانی
نبرد: جنگ، پیکار
خان: مرحله
دستگاه: قدرت، ثروت
می درد: پاره می کند
دیوان: دیوها (در این درس)، مجموعه اشعار یک شاعر مثل دیوان حافظ
بند: طناب، اسارت
رخش: اسم اسب رستم
پیکار: نبرد، جنگ
از پای در می آورد: کنایه از شکست دادن
قوی: نیرومند، زورمند
راهی دراز را پشت سر نهاد: کنایه از عبور کردن، سپری کردن
بدین سان: به این شکل
تیمار: پرستاری
تلخیص: خلاصه کردن
نخجیر: شکار
کمند: طناب، ریسمان
گردی: پهلوانی
زابلستان: سرزمینی شامل بخش هایی از ایران و افغانستان
آذرگشسب: آتش سوزان یا کنایه از هر چیز مورد ستایش و نیایش
فرجام: پایان، سرانجام
خروشید: فریاد می زد
جوشید: هیجان زده شد
بیم: ترس
تاخت: حمله کرد
کیکاووس: پادشاه ایرانی در شاهنامه
چیره: پیروز
نیرنگ: فریب
کوفتن: کوبیدن، ضربه زدن
اژدها: مار بزرگ
دیده: چشم
پرخاش می کند: عصبانی می شود
می نماید: نشان می دهد
به تنگ می آید: کنایه از خشمگین شدن، بی صبر و بی طاقت شدن
چاک چاک: پاره پاره و شکافته شده
سهمگین: ترسناک، خوفناک، ترس آور
تیغ: شمشیر
بنداخت: مخفف بی انداخت
برش: سینه، بالا
سپاس: شکرگزاری و قدردانی می کند.
قصد: منظور
حیله گری: بد جنسی
یال: موهای بلند پشت گردن اسب
به کردار: مانند، مثل
پشت سر گذاشتن: کنایه از سپری کردن
داور: قاضی
دادگر: عادل
ز: مخفف از
کلمات هم خانواده درس پنجم فارسی کلاس ششم
پنهان: نهان
مرحله: مراحل، رحلت، ارتحال
عظمت: عظیم، اعظم، معظم
قدرت: قادر، قدر، مقدر، مقتدر
چنگ: چنگال، چنگک
بجست: جست
خشم: خشمگین، خشمناک
موفقیت: موفق، موافق
قصد: مقصد، مقصود
حرکت: محرک، حرکات، متحرک
حمله: حملات، حامل، حمل
مبالغه: بالغ، بلیغ، مبلغ
غریب: غریبانه، غرب، مغرب
تعجّب: عجیب، عجایب
کلمات مخالف یا متضاد درس پنجم فارسی ششم
پایان ≠ آغاز
فرجام ≠ شروع
دراز ≠ کوتاه
دشوار ≠ سهل
پیروزی ≠ شکست
گذشته ≠ آینده
دادگر ≠ ظالم
پیروزی ≠ شکست
سخت ≠ آسان
خواب ≠ بیدار
خطرناک ≠ بی خطر و امن
لغات سخت املایی درس پنجم فارسی کلاس ششم
زابلستان – خانِ اوّل –قوی پنجه – حمله – تیمار – پرخاش – سمّش – سهمگین – تیغ – سپاس میگزارد – بدین سان – قصد –
هفت خان – رستم – اهریمنی – کیکاووس – اژدها – حیله گری – خمِّ کمند – اولاد – ارژنگ – آذر گشسب – خطرناک – گُردی