غزل شمارهٔ ۸۲۰ – هر چه آن خسرو کند شیرین کند

مولانا molana

هر چه آن خسرو کند شیرین کند
چون درخت تین که جمله تین کند
هر کجا خطبه بخواند بر دو ضد
همچو شیر و شهدشان کابین کند
با دم او می‌رود عین الحیات
مرده جان یابد چو او تلقین کند
مرغ جان‌ها با قفس‌ها برپرند
چونک بنده پروری آیین کند
عالمی بخشد به هر بنده جدا
کیست کو اندر دو عالم این کند
گر به قعر چاه نام او بری
قعر چه را صدر علیین کند
من بر آنم که شکرریزی کنم
از شکر گر قسم من تعیین کند
کافری گر لاف عشق او زند
کفر او را جمله نور دین کند
خار عالم در ره عاشق نهاد
تا که جمله خار را نسرین کند
تو نمی‌دانی که هر که مرغ اوست
از سعادت بیضه‌ها زرین کند
بس کنم زین پس نهان گویم دعا
کی نهان ماند چو شه آمین کند

مولانا molana

مطالعه بیشتر