غزل شمارهٔ ۴۷۳ – هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست

مولانا molana

هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست
ما به چمن می‌رویم عزم تماشا که راست
نوبت خانه گذشت نوبت بستان رسید
صبح سعادت دمید وقت وصال و لقاست
ای شه صاحب قران خیز ز خواب گران
مرکب دولت بران نوبت وصل آن ماست
طبل وفا کوفتند راه سما روفتند
عیش شما نقد شد نسیه فردا کجاست
روم برآورد دست زنگی شب را شکست
عالم بالا و پست پرلمعان و صفاست
ای خنک آن را که او رست از این رنگ و بو
زانک جز این رنگ و بو در دل و جان رنگ‌هاست
ای خنک آن جان و دل کو رهد از آب و گل
گرچه در این آب و گل دستگه کیمیاست

مولانا molana

مطالعه بیشتر