مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا | غزل شماره ۱۰ از دیوان شمس مولانا

غزل شماره ۱۰ از دیوان شمس مولانا را در سایت ادبی نتیش قرار دادهایم. مولانا جلالالدین محمد بلخی، معروف به مولوی یا مولانا، یکی از بزرگترین شاعران و عارفان ایرانی در قرن سیزدهم میلادی است. او در سال ۱۲۰۷ میلادی در بلخ (امروزه در افغانستان) به دنیا آمد و در سال ۱۲۷۳ در قونیه (ترکیه امروزی) درگذشت. آثار او عمدتاً به زبان فارسی نوشته شده و شامل شعر، نثر و رسالات عرفانی است.
غزل شماره ۱۰
مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا
مهمان صاحبدولتم که دولتش پاینده با
بر خوان شیران یک شبی بوزینهای همراه شد
استیزهرو گر نیستی او از کجا شیر از کجا
بنگر که از شمشیر شه در قهرِمان خون میچکد
آخر چه گستاخی است این والله خطا والله خطا
گر طفل شیری پنجه زد بر روی مادر ناگهان
تو دشمن خود نیستی بر وی منه تو پنجه را
آن کاو ز شیران شیر خوَرْد، او شیر باشد نیست مرد
بسیار نقش آدمی دیدم که بود آن اژدها
نوح ار چه مردموار بُد طوفان مردمخوار بُد
گر هست آتش ذرهای آن ذره دارد شعلهها
شمشیرم و خونریز من، هم نرمم و هم تیز من
همچون جهان فانیام ظاهر خوش و باطن بلاا
تفسیر این شعر
این شعر از شاعر بزرگ ایرانی “مولانا” است و به بررسی موضوعاتی چون مهمانی، وفا، و تضادهای انسانی میپردازد. بیایید آن را به زبان ساده توضیح دهیم:
1. بیت اول: شاعر میگوید که مهمان شاه در هر شب بر سر سفرهی احسان و محبت او نشسته است. این تصویر نشاندهندهی پذیرایی و احترام به مهمان است.
2. بیت دوم: او به مهمانی اشاره میکند که صاحبدولت است و دولت او پایدار و ماندگار است. این بیان نشاندهندهی ثبات و قدرت است.
3. بیت سوم: در اینجا شاعر به یک بوزینه (نوعی میمون) اشاره میکند که به طور ناگهانی در جمع شیران ظاهر شده است. این تصویر نشاندهندهی ناپایداری و غیرمنتظره بودن شرایط است.
4. بیت چهارم: شاعر به قهر و خشم پادشاه اشاره میکند که خون از شمشیرش میچکد. او به این نکته اشاره میکند که این عمل بیاحترامی و گستاخی است.
5. بیت پنجم: اگر یک بچه شیر (نماد قدرت) ناگهان به مادرش حمله کند، نشاندهندهی عدم وفاداری و دشمنی نیست. شاعر در اینجا به اهمیت وفا و دوستی اشاره میکند.
6. بیت ششم: شاعر میگوید که کسی که از شیران شیر خورده، باید شیر باشد و نه مرد. این بیان نشاندهندهی این است که انسانها باید با ویژگیهای خودشان زندگی کنند.
7. بیت هفتم: شاعر به تضادهای انسانی اشاره میکند و میگوید که او انسانهایی را دیده که در واقع اژدها (نماد شر) هستند.
8. بیت هشتم: نوح، پیامبر معروف، هرچند انسانوار بود، اما طوفان او مردمخوار بود. این بیان نشاندهندهی تضاد بین ظاهر و باطن است.
9. بیت نهم: شاعر به آتش درون انسانها اشاره میکند و میگوید که اگر حتی یک ذره آتش وجود داشته باشد، آن ذره شعلهور خواهد شد.
10. بیت دهم: شاعر از شمشیرش صحبت میکند که هم خونریز است و هم نرم. او خود را مانند جهان فانی توصیف میکند که ظاهری زیبا دارد اما باطنی پر از بلا و مشکلات است.
به طور کلی، این شعر به بررسی تضادهای انسانی، وفاداری، قدرت و ناپایداری زندگی میپردازد و با استفاده از تصاویر زیبا و عاطفی، عمق احساسات شاعر را بیان میکند.