معنی کلمات درس شانزدهم ١۶ فارسی پنجم دبستان 🔴[ تمام لغات ]

بهبودی : تندرستی و سلامت ، بهتر شدن حال بیمار
شکرانه : کاری که برای سپاس انجام می شود ، مبارکی
نذر : کاری که در راه خدا انجام داده می شود ، دادن مال یا چیزی در راه خدا ، برای انجام شدن کاری
سروکله زدن : کنایه از بحث و گفت و گو
واگذار کن : به عهده دیگری بگذار ، تسلیم کن ، بسپر
خواجه : سرور، ارباب ، مرد بزرگ
حیرت آور : شگفت آور ، شگفت انگیز
ماهر: کاردان ، کسی که کار خود را به خوبی انجام می دهد
افسرده : غمگین ، آزرده ، ناراحت
بالین : رخت خواب ، بستر
زمین گیر : آن که به سبب پیری یا بیماری ، نتواند از جای خود برخیزد
گویا : انگار ، مثل اینکه
بیندوزم : (اندوختن) نگه داری کنم ، انبار کنم ، ذخیره کنم
به ستوه آمدن : خسته شدن ، آزرده شدن
رویداد : حادثه ، پیش آمد
دم به دم : لحظه به لحظه ، پی در پی ، مدام
روی گشاده : چهره خندان و شاداب
چشم به دهان دوختن : کنایه از به دقت گوش دادن
مقصود : خواسته ، هدف
سیما : صورت
نادیده : ندیده
رنج : سختی
دلبستگی : علاقه
دل خوشی : راحتی دل
آسوده : راحت
دیدگان : چشمان
ماهر : کاردان
شکرانه : مبارکی
فرا گرفت : یاد گرفت
سپیده دم : سحرگاه
باور : قبول
اندک اندک : کم کم
پشتکار : تلاش
تازه از بستر بیماری برخاسته بود : تازه خوب شده بود
نادیده بگیرم : منصرف شوم ، در نظر نگیرم