غزل شمارهٔ ۱۰۲۴ – مرا همچون پدر بنگر نه همچون شوهر مادر

مولانا molana

مرا همچون پدر بنگر نه همچون شوهر مادر
پدر را نیک واقف دان از آن کژبازی مضمر
تو گردی راست اولیتر از آنک کژ نهی او را
وگر تو کژ نهی او را به استیزت کند کژتر
ز بابا بشنو و برجه که سلطانیت می‌خواند
که خاک اوت کیخسرو بمیرد پیش او سنجر
چو ان الله یدعو را شنیدی کژ مکن رو را
زهی راعی زهی داعی زهی راه و زهی رهبر
پراکنده شدی ای جان به هر درد و به هر درمان
ز عشقش جوی جمعیت در آن جامع بنه منبر
چو کر و فر او دیدی توی کرار و شیر حق
چو بال و پر او دیدی توی طیار چون جعفر

مولانا molana

مطالعه بیشتر