
مانده شدهست گوش من از پی انتظار آن
کز طرفی صدای خوش دررسدی ز ناگهان
مانده شدهست گوش من از پی انتظار آن
کز طرفی صدای خوش دررسدی ز ناگهان
خوی شدهست گوش را گوش ترانه نوش را
کو شنود سماع خوش هم ز زمین هم آسمان
فرع سماع آسمان هست سماع این زمین
و آنک سماع تن بود فرع سماع عقل و جان
نعره رعد را نگر چه اثر است در شجر
چند شکوفه و ثمر سر زده اندر آن فغان
بانگ رسید در عدم گفت عدم بلی نعم
می نهم آن طرف قدم تازه و سبز و شادمان
مستمع الست شد پای دوان و مست شد
نیست بد او و هست شد لاله و بید و ضیمران
گهی در گیرم و گه بام گیرم چو بینم روی تو آرام گیرم زبون خاص و عامم در فراقت بیا تا ترک…
واقعهای بدیدهام لایق لطف و آفرین خیز معبرالزمان صورت خواب من ببین خواب بدیدهام قمر چیست قمر به خواب در زانک به…
آمدستیم تا چنان گردیم که چو خورشید جمله جان گردیم مونس و یار غمگنان باشیم گل و گلزار خاکیان گردیم چند کس…
دی بر سرم تاج زری بنهاده است آن دلبرم چندانک سیلی می زنی آن می نیفتد از سرم شاه کله دوز ابد…
برخیز که صبح است و صبوح است و سکاری بگشای کنار آمد آن یار کناری برخیز بیا دبدبه عمر ابد بین رستند…
باز در اسرار روم جانب آن یار روم نعره بلبل شنوم در گل و گلزار روم تا کی از این شرم و…
چو مست روی توام ای حکیم فرزانه به من نگر تو بدان چشمهای مستانه ز چشم مست تو پیچد دلم که دیوانه…
به خدا گل ز تو آموخت شکر خندیدن به خدا که ز تو آموخت کمر بندیدن به خدا چرخ همان دید که…