قد رجعنا قد رجعنا جائیا من طورکم
انظرونا انظرونا نقتبس من نورکم
کل من یرجو وجودا یغتنم من جودکم
کل من ارداه عسر نال من میسورکم
لیس یشقی بالرزایا من یکن محفوظکم
لا یبالی بالبرایا خاضعی منصورکم
حارت ابصار البرایا فی بدیهیاتکم
من یلاقی من یسوق الخیل فی مستورکم
لیس یهدی قلبنا الا نسیم منکم
لیس یجلی طرفنا الا بقربی دورکم
مولانا
آه که چه شیرین بتیست در تتق زرکشی اه که چه می‌زیبدش بدخوی و سرکشی گاه چو مه می‌رود قاعده شب روی…
مولانا
قصر بود روح ما نی تل ویرانه‌ای همدم ما یار ما نی دم بیگانه‌ای بادیه‌ای هایلست راه دل و کی رسد جز…
مولانا
رو قرار از دل مستان بستان رو خراج از گل بستان بستان کله مه ز سر مه برگیر گرو گل ز گلستان…
مولانا
مسلمانان مسلمانان مرا ترکی است یغمایی که او صف‌های شیران را بدراند به تنهایی کمان را چون بجنباند بلرزد آسمان را دل…
مولانا
ما انصف ندمانی، لو انکر ادمانی فالقهوة من شرطی، لاالتوبة من شانی ریحان به سفال اندر بسیار بود دانی آن جام سفالین…
مولانا
آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه ای بارخدا بر ما نرمش کن و رحمش ده روزی که نریزد خون رنجیش…
مولانا
ای از ورای پرده‌ها تاب تو تابستان ما ما را چو تابستان ببر دل گرم تا بستان ما ای چشم جان را…
مولانا
گرمی مجوی الا از سوزش درونی زیرا نگشت روشن دل ز آتش برونی بیمار رنج باید تا شاه غیب آید در سینه…
نتیش | هوش مصنوعی مجله اینترنتی