غزل شماره ۹ از غزلیات صائب تبریزی؛ می‌شوند از سردمهری دوستان از هم جدا

غزل شماره ۹ از غزلیات صائب تبریزی را در نتیش بخوانید. غزلیات صائب تنها به عشق محدود نمی‌شود بلکه موضوعاتی چون عرفان، طبیعت، زندگی اجتماعی و فلسفه را نیز در بر می‌گیرد. این تنوع باعث می‌شود که آثار او برای طیف وسیعی از خوانندگان جذاب باشد.

غزل شماره ۹

می‌شوند از سردمهری دوستان از هم جدا

برگ‌ها را می‌کند باد خزان از هم جدا

قطره شد سیلاب و واصل شد به دریای محیط

تا به کی باشید ای بی غیرتان از هم جدا

گر دو بی نسبت به هم صد سال باشند آشنا

می کند بی نسبتی در یک زمان از هم جدا

در نگیرد صحبت پیر و جوان با یکدگر

تا به هم پیوست، شد تیر و کمان از هم جدا

می‌پذیرد چون گلاب از کوره رنگ اتحاد

گرچه باشد برگ برگ گلستان از هم جدا

تا تو را از دور دیدم رفت عقل و هوش من

می شود نزدیک منزل کاروان از هم جدا

تا چو زنبور عسل در چشم هم شیرین شوند

به که باشد خانه‌های دوستان از هم جدا

در خموشی حرف‌های مختلف یک نقطه‌اند

می‌کند این جمع را تیغ زبان از هم جدا

پیش ارباب بصیرت گفتگوی عشق و عقل

هست چون بیداری و خواب گران از هم جدا

گرچه در صحبت قسم‌ها بر سر هم می‌خورند

خون خود را می‌خورند این دوستان از هم جدا

نیست ممکن آشنایان را جدا کردن ز هم

می‌کند بیگانگان را آسمان از هم جدا

لفظ و معنی را به تیغ از یکدگر نتوان برید

کیست صائب تا کند جانان و جان از هم جدا؟

تفسیر

این شعر از شاعر بزرگ ایرانی، صائب تبریزی، است و در آن به موضوعاتی چون دوستی، جدایی و اتحاد اشاره شده است. در ادامه، مفهوم شعر را به زبان ساده و با توضیحات مناسب بررسی می‌کنیم:

1. سردمهری دوستان: شاعر به سردی و بی‌محبتی دوستان اشاره می‌کند که باعث جدایی آن‌ها از یکدیگر می‌شود. این نشان‌دهنده‌ی این است که گاهی روابط دوستانه تحت تأثیر رفتارهای سرد قرار می‌گیرد.

2. برگ‌ها و باد خزان: در اینجا، باد خزان به جدایی برگ‌ها از درختان اشاره دارد. این تصویر نمادین نشان‌دهنده‌ی جدایی در روابط انسانی است.

3. قطره و سیلاب: شاعر می‌گوید که قطره‌ای که به دریا وصل می‌شود، نمادی از پیوستگی و اتحاد است. او از بی‌احساسی برخی افراد انتقاد می‌کند که نمی‌توانند به یکدیگر نزدیک شوند.

4. آشنا بودن و بی‌نسبتی: حتی اگر دو نفر صد سال هم با هم آشنا باشند، ممکن است به دلیل بی‌نسبتی (عدم ارتباط عمیق) در یک لحظه از هم جدا شوند. این نکته به عمق روابط انسانی اشاره دارد.

5. صحبت پیر و جوان: شاعر می‌گوید که گفتگو بین نسل‌ها (پیر و جوان) ممکن است به دلیل تفاوت‌های دیدگاه‌ها و تجربیات، به جدایی منجر شود.

6. گلاب و رنگ اتحاد: گلاب از کوره رنگ بیرون می‌آید و نشان‌دهنده‌ی زیبایی و اتحاد است. با وجود اینکه گل‌ها ممکن است از هم جدا باشند، اما زیبایی آن‌ها در مجموع حفظ می‌شود.

7. عقل و هوش: وقتی شاعر معشوق را از دور می‌بیند، عقل و هوش او تحت تأثیر قرار می‌گیرد و احساس جدایی را تجربه می‌کند.

8. زنبور عسل: شاعر به شیرینی روابط دوستانه اشاره می‌کند و می‌گوید که بهتر است دوستان به هم نزدیک باشند.

9. خموشی و تیغ زبان: در سکوت، ممکن است حرف‌های مختلفی وجود داشته باشد، اما زبان می‌تواند باعث جدایی شود. این نکته به قدرت کلام و تأثیر آن بر روابط اشاره دارد.

10. عشق و عقل: گفتگو بین عشق و عقل مانند خواب و بیداری است که هر کدام دنیای خاص خود را دارند.

11. دوستان و بیگانگان: شاعر بیان می‌کند که جدایی میان آشنایان غیرممکن است، اما آسمان (نماد فاصله) می‌تواند بیگانگان را از هم جدا کند.

12. لفظ و معنی: شاعر به این نکته اشاره دارد که نمی‌توان لفظ (کلمات) و معنی (محتوا) را از یکدیگر جدا کرد؛ رابطه میان جانان (عشق) و جان (روح) نیز غیرقابل تفکیک است.

جمع‌بندی:

در کل، شعر صائب تبریزی درباره‌ی پیچیدگی‌های روابط انسانی، جدایی‌ها و پیوستگی‌هاست. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و نمادین، احساسات عمیق خود را نسبت به دوستی، عشق و جدایی بیان می‌کند. این شعر نشان‌دهنده‌ی تأمل عمیق شاعر درباره‌ی روابط انسانی و چالش‌های آن‌هاست.

مطالعه بیشتر