غزل شماره ۱۲ از غزلیات سعدی / دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را

غزل شماره ۱۲ از غزلیات سعدی را در این بخش از سایت ادبی نتیش قرار داده‌ایم. سعدی با آثارش تأثیر زیادی بر فرهنگ و جامعه ایرانی گذاشته است. اشعار او در طول تاریخ منبع الهام برای شاعران بعدی بوده و در بسیاری از محافل ادبی مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند.

غزل شماره ۱۲

دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را

تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را

شب همه شب انتظار صبح‌رویی می‌رود

کان صباحت نیست این صبح جهان‌افروز را

وه که گر من بازبینم چهر مهرافزای او

تا قیامت شکر گویم طالع پیروز را

گر من از سنگ ملامت روی برپیچم زنم

جان سپر کردند مردانْ ناوکِ دلدوز را

کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست

بر زمستان صبر باید طالب نوروز را

عاقلان خوشه‌چین از سر لیلی غافلند

این کرامت نیست جز مجنون خرمن‌سوز را

عاشقان دین و دنیاباز را خاصیتیست

کان نباشد زاهدان مال و جاه‌اندوز را

دیگری را در کمند آور که ما خود بنده‌ایم

ریسمان در پای حاجت نیست دست‌آموز را

سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست

در میان این و آن فرصت شمار امروز را

تفسیر این شعر

این شعر از حافظ شیرازی، شاعر بزرگ ایرانی، به موضوع عشق و انتظار می‌پردازد و احساسات عمیق انسانی را به تصویر می‌کشد. بیایید هر بیت را به زبان ساده‌تر توضیح دهیم:

بیت اول: شاعر می‌گوید که او دوست دارد ناله‌های دل‌سوز را، زیرا این ناله‌ها به او کمک می‌کند تا روزش را بگذراند. به عبارت دیگر، او از احساسات عمیق خود لذت می‌برد.

بیت دوم: شاعر اشاره می‌کند که شب‌ها همیشه منتظر صبحی است که محبوبش (صبح‌روی) را به او نشان دهد. او می‌گوید که هیچ صبحی به زیبایی محبوبش نیست.

بیت سوم: اگر او دوباره چهره‌ی محبوبش را ببیند، تا ابد شکرگزار خواهد بود و احساس خوشبختی خواهد کرد.

بیت چهارم: شاعر می‌گوید اگر کسی به او ملامت کند و او روی برگرداند، این نشان‌دهنده‌ی شجاعت مردانی است که جانشان را برای عشق فدای محبوب کرده‌اند.

بیت پنجم: کسانی که خواهان موفقیت هستند، باید بدانند که چاره‌ای جز صبر ندارند. آنها باید مانند زمستان انتظار بکشند تا به نوروز (بهار) برسند.

بیت ششم: عاقلان (افراد خردمند) از عشق لیلی غافلند، در حالی که عشق مجنون (عاشق لیلی) باعث سوختن خرمن آن‌ها شده است. این نشان‌دهنده‌ی قدرت و خطر عشق است.

بیت هفتم: عاشقان واقعی دین و دنیا ویژگی خاصی دارند که زاهدان (مردان دین‌دار) فقط به مال و مقام فکر می‌کنند و از عشق غافل‌اند.

بیت هشتم: شاعر به دیگران توصیه می‌کند که کسی را در دام عشق بیندازند، زیرا خود او بنده‌ی عشق است و در پی حاجت‌های دنیوی نیست.

بیت نهم: حافظ می‌گوید که دیروز رفته و فردا نیز وجود نخواهد داشت، بنابراین باید امروز را غنیمت شمرد و از فرصت‌ها استفاده کرد.

در کل، این شعر درباره‌ی عشق، انتظار و اهمیت زندگی در لحظه‌ی حال صحبت می‌کند. حافظ با زبانی زیبا و عمیق احساسات انسانی را بیان کرده و خواننده را به تفکر درباره‌ی ارزش‌های زندگی دعوت می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا