غزل شماره ۱۱ از غزلیات سعدی؛ وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را

غزل شماره ۱۱ از غزلیات سعدی را برای شما دوستان قرار داده‌ایم. این شعر بسیار معروف و زیبا از استاد سخن به همراه تفسیر است و به شما پیشنهاد می‌دهیم که تفسیر این شعر را نیز در ادامه بخوانید.

غزل شماره ۱۱

وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را

ساقی بیار آن جام می، مطرب بزن آن ساز را

امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن است

آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را

دوش ای پسر می خورده‌ای چشمت گواهی می‌دهد

باری حریفی جو که او مستور دارد راز را

روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی

بنگر که لذت چون بود! محبوب خوش‌آواز را

چشمان ترک و ابروان جان را به ناوک می‌زنند

یا رب که داده‌ست این کمان آن ترک تیرانداز را !؟

شور غم عشقش چنین حیف است پنهان داشتن

در گوش نی رمزی بگو تا برکشد آواز را

شیرازْ پرغوغا شده‌ست از فتنه‌ی چشم خوشت

ترسم که آشوبِ خوشت برهم زند شیراز را

من مرغکی پربسته‌ام زان در قفس بنشسته‌ام

گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را

سعدی تو مرغ زیرکی خوبت به دام آورده‌ام

مشکل به دست آرد کسی مانند تو شهباز را

تفسیر این شعر

این شعر زیبا از شاعر بزرگ ایرانی، سعدی، به موضوعاتی چون عشق، زیبایی، لذت، و احساسات انسانی می‌پردازد. در ادامه، شعر را به زبان ساده توضیح می‌دهم:

شاعر در این شعر به شادی و لذت ناشی از عشق و زیبایی محبوب اشاره می‌کند. او از لحظات خوشی که با محبوبش دارد صحبت می‌کند و به شادی‌های ناشی از عشق و زیبایی می‌پردازد.

توضیحات بیت به بیت:

1. وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را:

• در زمان خوشی، محبوب زیبا و بازیگوش را یافتم.

2. ساقی بیار آن جام می، مطرب بزن آن ساز را:

• ای ساقی، آن جام شراب را بیاور و ای نوازنده، آن ساز را بنواز.

3. امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن است:

• امشب که مجلس عارفان با نور شمع چهره‌ی تو روشن شده است.

4. آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را:

• آهسته صحبت کن تا خبر این رندان (عاشقان) به گوش دیگران نرسد.

5. دوش ای پسر می خورده‌ای چشمت گواهی می‌دهد:

• دیشب ای پسر، تو شراب نوشیده‌ای و چشمانت این را نشان می‌دهد.

6. باری حریفی جو که او مستور دارد راز را:

• به دنبال رفیقی بگرد که رازها را پنهان کرده است.

7. روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی:

• هر یک از زیبایی چهره و صدای خوش خود لذتی دارند.

8. بنگر که لذت چون بود! محبوب خوش‌آواز را:

• ببین لذت چگونه است! وقتی محبوبی با صدای خوش وجود دارد.

9. چشمان ترک و ابروان جان را به ناوک می‌زنند:

• چشمان زیبا و ابروهای کمانی مانند تیر به قلب می‌زنند.

10. یا رب که داده‌ست این کمان آن ترک تیرانداز را !؟:

• ای خدا! چه کسی این کمان (چشم‌ها) را به این تیرانداز (زیبا) داده است؟

11. شور غم عشقش چنین حیف است پنهان داشتن:

• چه حیف است که شور و غم عشقش را پنهان نگه‌داریم.

12. در گوش نی رمزی بگو تا برکشد آواز را:

• در گوش نی (نی‌نوا) رمزی بگو تا صدایش بلند شود.

13. شیرازْ پرغوغا شده‌ست از فتنه‌ی چشم خوشت:

• شیراز (شهر سعدی) از زیبایی چشمان تو پر از سر و صدا شده است.

14. ترسم که آشوبِ خوشت برهم زند شیراز را:

• می‌ترسم که این زیبایی تو، شیراز را به هم بریزد.

15. من مرغکی پربسته‌ام زان در قفس بنشسته‌ام:

• من مانند پرنده‌ای هستم که در قفس نشسته و بال‌هایش بسته شده‌اند.

16. گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را:

• اگر قفس را بشکنی، من پرواز خواهم کرد.

17. سعدی تو مرغ زیرکی خوبت به دام آورده‌ام:

• سعدی، من پرنده‌ای زیرک هستم که تو را به دام انداخته‌ام.

18. مشکل به دست آرد کسی مانند تو شهباز را:

• کسی مانند تو (محبوب) بسیار سخت به دست می‌آید، مانند شاهباز (پرنده‌ای قوی).

نتیجه‌گیری

این شعر بیانگر شادی و لذت ناشی از عشق و زیبایی است. سعدی با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا، احساسات عمیق انسانی را به تصویر می‌کشد و ما را به تفکر درباره عشق و زیبایی دعوت می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا