غزل شمارهٔ ۱۷۹ گر تو عودی سوی این مجمر بیا

مولانا molana


گر تو عودی سوی این مجمر بیا

ور برانندت ز بام از در بیا

یوسفی از چاه و زندان چاره نیست

سوی زهر قهر چون شکر بیا

گفتنت الله اکبر رسمی است

گر تو را آن اکبری اکبر بیا

چون می احمر سگان هم می‌خورند

گر تو شیری چون می احمر بیا

زر چه جویی مس خود را زر بساز

گر نباشد زر تو سیمین بر بیا

اغنیا خشک و فقیران چشم تر

عاشقا بی‌شکل خشک و تر بیا

گر صفت‌های ملک را محرمی

چون ملک بی‌ماده و بی‌نر بیا

ور صفات دل گرفتی در سفر

همچو دل بی‌پا بیا بی‌سر بیا

چون لب لعلش صلایی می‌دهد

گر نه‌ای چون خاره و مرمر بیا

چون ز شمس الدین جهان پرنور شد

سوی تبریز آ دلا بر سر بیا

غزل شمارهٔ ۱۸۰: ای تو آب زندگانی فاسقنا
»
«
غزل شمارهٔ ۱۷۸: می‌شدی غافل ز اسرار قضا

اطّلاعات
واژگان
تصاویر
خوانش‌ها
مشق شعر
هم‌آهنگ‌ها
ترانه‌ها
حاشیه‌ها

با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

وزن:
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)

قالب شعری:
غزل

منبع اولیه:
ویکی‌درج

خلاصه
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به دعوت به نزدیکی و تعلق خاطر به عشق و زیبایی می‌پردازد. او می‌گوید اگر دچار مشکلاتی هستی، به جای دور شدن، به سوی عشق و زیبایی برگرد. با اشاره به داستان یوسف، از شنیدن صداهایی از عشق و زیبایی در وجود انسان‌ها سخن می‌گوید. او از آزمون‌های سختی که ممکن است بر سر راه عشق باشد، می‌گوید و تأکید می‌کند که در این مدارج، عشق و زیبایی باید در اولویت باشند. او همچنین به غنای روحی و عشق الهی اشاره می‌کند و از افرادی که در جستجوی مادیات هستند، می‌خواهد که به ارزش‌های معنوی توجه کنند. در نهایت، شاعر دعوت به آمدن به تبریز، جایی که پر از نور و عشق است، می‌کند.

برگردان به زبان ساده
# گر تو عودی سوی این مجمر بیا

ور برانندت ز بام از در بیا

هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی به این آتشگاه بیایی، باید از بام بیرون بروی و به در بیایی، وگرنه تو را از بالای بام به بیرون پرتاب خواهند کرد.

# یوسفی از چاه و زندان چاره نیست

سوی زهر قهر چون شکر بیا

هوش مصنوعی: هیچ راهی برای نجات یوسف از چاه و زندان وجود ندارد، پس بیایید با قهر و تلخی مانند زهر، به مانند شکر با همدیگر رفتار کنیم.

# گفتنت الله اکبر رسمی است

گر تو را آن اکبری اکبر بیا

هوش مصنوعی: اگر تو خود بزرگ‌تری از آنچه می‌گویی، پس گفتن “الله اکبر” برای تو یک رسم و عادت است. بیا و خود را به آن بزرگی برسان.

# چون می احمر سگان هم می‌خورند

گر تو شیری چون می احمر بیا

هوش مصنوعی: وقتی شراب قرمز می‌شود، حتی سگان هم آن را می‌نوشند. اگر تو هم مانند شیر، برای نوشیدن شراب آماده‌ای، بیا و بنوش.

# زر چه جویی مس خود را زر بساز

گر نباشد زر تو سیمین بر بیا

هوش مصنوعی: اگر طلا نداری، مس خود را به طلا تبدیل کن؛ اگر طلا در دسترس‌ات نیست، دست کم نقره‌ای بساز.

# اغنیا خشک و فقیران چشم تر

عاشقا بی‌شکل خشک و تر بیا

هوش مصنوعی: توانگران بی‌احساس و نیازمندان با چشمی پر از اشک هستند. اما عاشقان از هر دو حالت، بی‌قید و بی‌توجه به این اختلاف هستند و همواره عاشقانه در حال آمد و رفت‌اند.

# گر صفت‌های ملک را محرمی

چون ملک بی‌ماده و بی‌نر بیا

هوش مصنوعی: اگر کسی باشد که بتواند مانند ملک (فرشته) خالص و بدون ماده و ویژگی‌های دنیوی، صفات الهی را درک کند و به آنها نزدیک شود، به او بپیوند.

# ور صفات دل گرفتی در سفر

همچو دل بی‌پا بیا بی‌سر بیا

هوش مصنوعی: اگر در سفر صفات دل را همرا ه داری، مانند دل که بی‌پاست، بیا و بی‌سر و بی‌پا بیا.

# چون لب لعلش صلایی می‌دهد

گر نه‌ای چون خاره و مرمر بیا

هوش مصنوعی: وقتی که لبان یار نغمه‌ای شیرین و دلنشین سر می‌دهند، اگر تو مانند خار و سنگ سرد و بی‌روح هستی، پس به جمع ما نیا.

# چون ز شمس الدین جهان پرنور شد

سوی تبریز آ دلا بر سر بیا

هوش مصنوعی: وقتی که شمس‌الدین، نورانیت زمین را فراگرفت، ای دل، به سوی تبریز حرکت کن و به آنجا برو.

رونوشت متن

رونوشت نشانی

نمای مشابه کتابهای چاپی (فقط رایانه)

اطّلاعات
واژگان
تصاویر
خوانش‌ها
مشق شعر
هم‌آهنگ‌ها
ترانه‌ها
حاشیه‌ها

محاسبهٔ بسامد واژگان

اطّلاعات
واژگان
تصاویر
خوانش‌ها
مشق شعر
هم‌آهنگ‌ها
ترانه‌ها
حاشیه‌ها

منبع کاغذی گنجور
کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 145

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر ۱۴۵

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 105
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر ۱۰۵

پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی

راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور

اطّلاعات
واژگان
تصاویر
خوانش‌ها
مشق شعر
هم‌آهنگ‌ها
ترانه‌ها
حاشیه‌ها

مرورگر شما از پخش صدای HTML 5 پشتیبانی نمی‌کند.

غزل شمارهٔ ۱۷۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.

document.getElementById(‘audio-9476’).addEventListener(‘play’, () => {
currentAudio = document.getElementById(‘audio-9476’);
var audioList = document.querySelectorAll(‘audio’);
audioList.forEach(function (audioElement) {
if (audioElement != currentAudio) {
audioElement.pause();
}
});

_setXml(‘https://api.ganjoor.net/api/audio/file/9476.xml’);
});

document.getElementById(‘audio-9476’).addEventListener(‘timeupdate’, () => {
_trackTimeChanged(document.getElementById(‘audio-9476’));
});

فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش

من بخوانم

اطّلاعات
واژگان
تصاویر
خوانش‌ها
مشق شعر
هم‌آهنگ‌ها
ترانه‌ها
حاشیه‌ها

پیشنهاد مشق شعر

اطّلاعات
واژگان
تصاویر
خوانش‌ها
مشق شعر
هم‌آهنگ‌ها
ترانه‌ها
حاشیه‌ها

کمال خجندی
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

دل چو رفت از دست گو دلبر بیا

گو انیس جان غم پرور بیا

بی بر چشمم جهان تاریک شد

تا ببینم ای بلند اختر بیا

ما چو از یاد رخت در جنتیم

[…]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

اطّلاعات
واژگان
تصاویر
خوانش‌ها
مشق شعر
هم‌آهنگ‌ها
ترانه‌ها
حاشیه‌ها

معرفی ترانه‌هایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است

اطّلاعات
واژگان
تصاویر
خوانش‌ها
مشق شعر
هم‌آهنگ‌ها
ترانه‌ها
حاشیه‌ها

تا به حال حاشیه‌ای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم …

برای حاشیه‌گذاری باید در گنجور نام‌نویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.

مولانا molana

مطالعه بیشتر