غزل شمارهٔ ۲۷۶۸ – ساقی انصاف خوش لقایی

مولانا molana

ساقی انصاف خوش لقایی
از جا رفتم تو از کجایی
گر بنده بگویمت روا نیست
ترسم که بگویمت خدایی
خاموش نمی‌هلی که باشم
راه گفتن نمی‌گشایی
می‌افشاری مرا چو انگور
معشوق نه‌ای مرا بلایی
گر چشم ببندم از تو کفر است
زیرا که تو نور می‌فزایی
ور بگشایم بگویی منگر
در ما تو بدیده هوایی

مولانا molana

مطالعه بیشتر