غزل شمارهٔ ۲۰۳۳ – جانا نخست ما را مرد مدام گردان

مولانا molana

جانا نخست ما را مرد مدام گردان

وآنگه مدام درده ما را مدام گردان

از ما و خدمت ما چیزی نیاید ای جان

هم تو بنا نهادی هم تو تمام گردان

دارالسلام ما را دارالملام کردی

دارالملام ما را دارالسلام گردان

این راه بی‌نهایت گر دور و گر دراز است

از فضل بی‌نهایت بر ما دو گام گردان

ما را اسیر کردی اماره را امیری

ما را امیر گردان او را غلام گردان

انعام عام خود را کردی نصیب خاصان

انعام خاص خود را امروز عام گردان

هر ذره را ز فضلت خورشیدییی دگر ده

خورشید فضل خود را بر جمله رام گردان

در کام ما دعا را چون شهد و شیر خوش کن

و آن را که گوید آمین هم دوستکام گردان