غزل شمارهٔ ۲۷۱۸ – بیا ای آنک سلطان جمالی

مولانا molana

بیا ای آنک سلطان جمالی
کمالات کمالان را کمالی
خیالی را امین خلق کردی
چنانک وهمشان شد که خیالی
خیالت شحنه شهر فراق است
تو زان پاکی تو سلطان وصالی
تو خورشیدی و جان‌ها سایه تو
نه چون خورشید گردون در زوالی
بخندانی جهان را تو نخندی
بنالانی روان را تو ننالی
تو دست و پای هر بی‌دست و پایی
تو پر و بال هر بی‌پر و بالی
هزاران مشفق غمخوار سازی
ولیک از ناز گویی لاابالی

مولانا molana

مطالعه بیشتر