غزل شمارهٔ ۱۰۷۹ – بهر شهوت جان خود را می‌دهی همچون ستور

مولانا molana

بهر شهوت جان خود را می‌دهی همچون ستور
وز برای جان خود که می‌دهی وانگه به زور
می‌ستانی از خسان تا وادهی ده چارده
در هوای شاهدی و لقمه‌ای ای بی‌حضور
آن سبدکش می‌کشد آن لقمه‌ها را تون به تون
می‌دواند مرده کش مر شاهدت را گور گور
لقمه‌ات مردار آمد شاهدت هم مرده‌ای
در میان این دو مرده چون نمی‌باشی نَفور ؟
چشم آخُر را ببند و چشم آخِر برگشا
آخر هر چیز بنگر تا بگیرد چشم نور

مولانا molana

مطالعه بیشتر