غزل شمارهٔ ۲۴۸۱ – با همگان فضولکی چون که به ما ملولکی

مولانا molana

با همگان فضولکی چون که به ما ملولکی

رو که بدین عاشقی سخت عظیم گولکی

ای تو فضول در هوا ای تو ملول در خدا

چون تو از آن قان نه‌ای رو که یکی مغولکی

مستک خویش گشته‌ای گه ترشک گهی خوشک

نازک و کبرکت که چه در هنرک نغولکی

گر تو کتاب خانه‌ای طالب باغ جان نه‌ای

گرچه اصیلکی ولی خواجه تو بی‌اصولکی

رو تو به کیمیای جان مس وجود خرج کن

تا نشوی از او چو زر در غم نیم پولکی

گفتم با ضمیر خود چند خیال جسمیان

یا تو ز هر فسرده‌ای سوی دلم رسولکی

نور خدایگان جان در تبریز شمس دین

کرد طریق سالکان ایمن اگر تو غولکی