
ای روی تو نوبهار خندان
احسنت زهی نگار خندان
ای روی تو نوبهار خندان
احسنت زهی نگار خندان
می بینمت ای نگار در خلد
بر شاخ درخت انار خندان
یک لحظه جدا مباش از من
ای یار نکوعذار خندان
ای شهر جهان خراب بیتو
ای خسرو و شهریار خندان
ای صد گل سرخ عاشق تو
بر چشمه و سبزه زار خندان
در بیشه دل خیال رویت
شیر است کند شکار خندان
هر روز ز جانبی برآیی
چون دولت بیقرار خندان
بحری است صفات شمس تبریز
پر از در شاهوار خندان
بی تو به سر می نشود با دگری مینشود هر چه کنم عشق بیان بیجگری مینشود اشک دوان هر سحری از دلم…
پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود از شراب لایزالی جان ما مخمور بود ما به بغداد جهان…
ای تو خموش پرسخن چیست خبر بیا بگو سوره هل اتی بخوان نکته لافتی بگو خیمه جان بر اوج زن در دل…
ای طربناکان ز مطرب التماس میکنید سوی عشرتها روید و میل بانگ نی کنید شهسوار اسب شادیها شوید ای مقبلان اسب غم…
یا سندا لحاظه عاقلتی و مسکنی یا ملکا جواره مکتنفی و مؤمنی انت عماد بنیتی انت عتاد منیتی انت کمال ثروتی انت…
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد گمان مبر که مرا درد این جهان باشد برای من مَگری و مگو: «دریغ…
وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم جان سپاریم دگر ننگ چنین جان…
این چه باد صرصر است از آسمان پویان شده صد هزاران کشتی از وی مست و سرگردان شده مخلص کشتی ز باد…