
ای تو خموش پرسخن چیست خبر بیا بگو
سوره هل اتی بخوان نکته لافتی بگو
ای تو خموش پرسخن چیست خبر بیا بگو
سوره هل اتی بخوان نکته لافتی بگو
خیمه جان بر اوج زن در دل بحر موج زن
مشک وجود بردران ترک دو سه سقا بگو
چونک ز خود سفر کنی وز دو جهان گذر کنی
کیست کز او حذر کنی هیچ سخن مخا بگو
از می لعل پرگهر بیخبری و باخبر
در دل ما بزن شرر بر سر ما برآ بگو
ساقی چرخ در طرب مجلس خاک خشک لب
زین دو بزاده روز و شب چیست سبب مرا بگو
از دل چرخ در زمین باغ و گل است و یاسمین
باد خزانش در کمین چیست چنین چرا بگو
بخل و سخا و خیر و شر نیست جدا ز یک دگر
نیست یکی و نیست دو چیست یکی دو تا بگو
بلبل مست تا به کی ناله کنی ز ماه دی
ذکر جفا بس است هی شکر کن از وفا بگو
هیچ در این دو مرحله شکر تو نیست بیگله
نقش فنا بشو هله ز آینه صفا بگو
جزو بهل ز کل بگو خار بهل ز گل بگو
درگذر از صفات او ذات نگر خدا بگو
طارت حیلی و زال حیلی اصبحت مکابدا لویلی قد اظلم بالجوی نهاری کیف اخبرکم انا بلیلی ما املاء عصتی و وجدی ما…
ای نوش کرده نیش را بیخویش کن باخویش را باخویش کن بیخویش را چیزی بده درویش را تشریف ده عشاق را پرنور…
صد هزاران همچو ما غرقه در این دریای دل تا چه باشد عاقبتشان وای دل ای وای دل گر امان خواهی امانی…
ای آنک تو خواب ما ببستی رفتی و به گوشهای نشستی ای زنده کننده هر دلی را آخر به جفا دلم شکستی…
یا رب چه کس است آن مه یا رب چه کس است آن مه کز چهره بزد آتش در خیمه و در…
بده آن باده دوشین که من از نوش تو مستم بده ای حاتم عالم قدح زفت به دستم ز من ای ساقی…
مسلم آمد یار مرا دل افروزی چه عشق داد مرا فضل حق زهی روزی اگر سرم برود گو برو مرا سر اوست…
گر نخسبی ز تواضع شبکی جان چه شود ور نکوبی به درشتی در هجران چه شود ور به یاری و کریمی شبکی…