غزل شمارهٔ ۲۲۰۶ – ای برادر عاشقی را درد باید درد کو

مولانا molana

ای برادر عاشقی را درد باید درد کو
صابری و صادقی را مرد باید مرد کو
چند از این ذکر فسرده چند از این فکر زمن
نعره‌های آتشین و چهره‌های زرد کو
کیمیا و زر نمی‌جویم مس قابل کجاست
گرم رو را خود کی یابد نیم گرمی سرد کو

مولانا molana

مطالعه بیشتر