غزل شمارهٔ ۲۹۰۷ – آفتابا سوی مه رویان شدی

مولانا molana

آفتابا سوی مه رویان شدی
چرخ را چون ذره‌ها برهم زدی
آتشی در کفر و ایمان شعله زد
چون بگستردی تو دین بیخودی
پست و بالا عشق پر شد همچو بحر
چشمه چشمه جوش جوش سرمدی
عالمی پرآتش عشاق بود
بر سر آتش تو آتش آمدی
هر سحرگه پیش قانون‌های تو
سجده آرد دین پاک احمدی
بی وجودی گر تو را نقصان نهد
بی وجودان را چه نیکی یا بدی
خاک پای شمس تبریزی ببوس
تا برآری سر ز سعد و اسعدی

مولانا molana

مطالعه بیشتر