
وقتت خوش ای حبیبی، بشنو به حق یاری
ارحم حنین قلبی لا تسع فی ضراری
وقتت خوش ای حبیبی، بشنو به حق یاری
ارحم حنین قلبی لا تسع فی ضراری
دل را مکن چو خاره، مگزین ز ما کناره
یا منیة الفاد، دار ولا تمار
ساقی خاص روحی، در ده می صبوحی
اللیل قد تولی و البدر فیالتواری
ای برده هوش ما را، یار آر دوش ما را
اسقیتنا کسا صرفا علیالخمار
مار را خراب کردی، غرق شراب کردی
حتی بدا و افشا، ما کان فی سراری
سلطان خیل مایی، لیلی لیل مایی
یا لدةاللیالی، یا بهجةالنهار
ای سِرّ طور سینا وی نور چشم بینا
انتالکبیر فینا، فارحم علیاصغار
هین نوبت جنون شد، مستی ما فزون شد
یا مسکرالعقول، یا هادمالوقار
شاه سخنور آمد، موج سخن درآمد
نحنالصدا نصدی، والله خیر قاری
در این سرما سر ما داری امروز دل عیش و تماشا داری امروز میفکن نوبت عشرت به فردا چو آسایش مهیا داری…
رحت انا من بینکم غبت کذا من عینکم لا تغفلوا عن حینکم لا تهدموا دارینکم اخواننا اخواننا ان الزمان خاننا لا تنسؤا…
هشیار شدم ساقی دستار به من واده یا مشک سقا پر کن یا مشک به سقا ده نیمی بخور ای ساقی ما…
ای دلزار محنت و بلا داری بر خدا اعتمادها داری اینچنین حضرتی و تو نومید؟ مکن ای دل، اگر خدا داری رخت…
ای دوست! شکر بهتر یا آنک شکر سازد؟ خوبیِ قمر بهتر یا آنک قمر سازد؟ ای باغ! توی خوشتر یا گلشنِ گل…
آن خواجه اگر چه تیزگوش است استیزه کن و گران فروش است من غره به سست خنده او ایمن گشتم که او…
سالکان راه را محرم شدم ساکنان قدس را همدم شدم طارمی دیدم برون از شش جهت خاک گشتم فرش آن طارم شدم…
دایم پیش خود نهی آینه را هرآینه ز آنک نظیر نیستت جز که درون آینه در تو کجا رسم تو را همچو…